English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
erection bolts پیچهای نصب و تنظیم
Search result with all words
foot screws پیچهای تنظیم تئودولیت
Other Matches
godille پیچهای مارمولکی
alignment bolts پیچهای ردیفی
short swing پیچهای با شعاع کم
garlands نیم پیچهای متوالی
canaliculate دارای پیچهای طولی
garland نیم پیچهای متوالی
commutation تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
sight adjustment تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
go no go اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
calibrated air speed سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
high burst ranging تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
adjustment تنظیم
regulation تنظیم
set out تنظیم
formulation تنظیم
shaping regulating تنظیم
alignments تنظیم
regularization تنظیم
adjustments تنظیم
spreading تنظیم
timing تنظیم
alignment تنظیم
calibration تنظیم
adjusted تنظیم شده
regulator تنظیم کننده
regulators تنظیم کننده
range of adjustment ناحیه تنظیم
cam type regulation تنظیم بادامکی
automatic regulation تنظیم خودکار
alignment صف بندی تنظیم
air adjustment تنظیم هوا
adjustment of rools تنظیم غلطک
adjustment of fire تنظیم تیر
adjusting point نقطه تنظیم
adjusability قابلیت تنظیم
carburetor adjustment تنظیم کاربراتور
body alinement تنظیم بدن
cascade control تنظیم زنجیری
caliper setting تنظیم پرگار
family planning تنظیم خانواده
regularize تنظیم کردن
regularising تنظیم کردن
regularises تنظیم کردن
regularised تنظیم کردن
attends تنظیم کردن
attending تنظیم کردن
attend تنظیم کردن
conduction هدایت تنظیم
indictments تنظیم کیفرخواست
indictments تنظیم ادعانامه
indictment تنظیم کیفرخواست
indictment تنظیم ادعانامه
variability قابلیت تنظیم
timing تنظیم وقت
adjusts تنظیم کردن
adjusting تنظیم کردن
regiments تنظیم کردن
regularized تنظیم کردن
regularizes تنظیم کردن
adjustable قابل تنظیم
adjustable تنظیم پذیر
formulates تنظیم کردن
regulation پهنه تنظیم
adjust تنظیم کردن
frame تنظیم کردن
classifying تنظیم کردن
classify تنظیم کردن
classifies تنظیم کردن
formulating تنظیم کردن
formulated تنظیم کردن
formulate تنظیم کردن
regularizing تنظیم کردن
regiment تنظیم کردن
check gate دریچه تنظیم
to draw up تنظیم کردن
to make out تنظیم کردن
to put in to shape تنظیم کردن
to set out تنظیم کردن
trigger control تنظیم با ماشه
tunable تنظیم پذیر
tunably تنظیم پذیر
tuneable تنظیم پذیر
to draw out تنظیم کردن
thermostatic regulation تنظیم با دماپای
set the watch تنظیم نگهبانی
set up تنظیم کردن
setting ring حلقه تنظیم
spark setting تنظیم جرقه
speed adjustment تنظیم سرعت
stup string رشته تنظیم
thermoregulation تنظیم حرارت
thermoregulation تنظیم دمایی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
voltage regulation تنظیم ولتاژ
will adjust تنظیم می کنم
depth adjustment تنظیم عمیق
set screw پیچ تنظیم
rocker gear تنظیم جاروبک
rheostat regulation تنظیم با رئوستا
framer تنظیم کننده
frequency tuning تنظیم فرکانس
hand regulation تنظیم با دست
indicement تنظیم ادعانامه
inductive tuning تنظیم القائی
inductive tuning تنظیم پرمئابیلیته
initial adjustment تنظیم صفر
jack screw پیچ تنظیم
focusing control تنظیم تمرکز
fine setting تنظیم میکرومتری
corrector تنظیم کننده
crystal control تنظیم با بلور
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic tuning تنظیم الکترونی
expanded contrast تنظیم کنتراست
fine adjustment تنظیم فریف
fine adjustment تنظیم دقیق
fine setting تنظیم دقیق
lay down تنظیم کردن
levelling screw پیچ تنظیم
range adjustment تنظیم برد
range adjustment تنظیم مسافت
range calibration تنظیم مسافت
redact تنظیم کردن
regulable تنظیم پذیر
regularizer تنظیم کننده
regulating switch کلید تنظیم
regulating valve سوپاپ تنظیم
purity adjustment تنظیم خلوص
pressure regulator شیر تنظیم
line regulator تنظیم کننده
lineup تنظیم کردن
make out تنظیم کردن
method of drawing up طرز تنظیم
pilot valve سوپاپ تنظیم
precision adjustment تنظیم دقیق
preset پیش تنظیم
pressure adjustment تنظیم فشار
check valve شیر تنظیم
adjustment تنظیم کردن
checks دریچه تنظیم
calibrated تنظیم کردن
regulated تنظیم کردن
check دریچه تنظیم
regulate تنظیم کردن
calibrates تنظیم کردن
calibrating تنظیم کردن
adjustments تنظیم کردن
adjustments تنظیم تطبیق
regulates تنظیم کردن
tunes تنظیم کردن
checked دریچه تنظیم
alignments صف بندی تنظیم
calibrate تنظیم کردن
alignment تنظیم انطباق
regulating تنظیم کردن
alignments تنظیم انطباق
tune تنظیم کردن
arrangements ترتیب تنظیم
arrangement ترتیب تنظیم
ranging تنظیم کردن اسلحه
relocation clock دایره تنظیم تیر
relocation clock دایره تنظیم هدف
thermostats تنظیم کننده حرارت
rotary type regulator تنظیم کننده گردان
thermostat تنظیم کننده حرارت
self focus تنظیم تمرکز خودکار
orchestrations تنظیم انجمن سازی
regulating resistance مقاومت تنظیم کننده
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
preset از پیش تنظیم شده
ranging تنظیم تیر کردن
range ladder تنظیم با نردبان بردی
range board میز تنظیم مسافت
adjustable lever اهرم قابل تنظیم
adjustable parameter پارامتر تنظیم پذیر
adjustments تنظیم و میزان کردن
preset تنظیم چیزی در ابتدا
pressure gaverner تنظیم کننده فشار
orchestration تنظیم انجمن سازی
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
standard load بار تنظیم شده
stop charge regulation تنظیم با قطع جریان
subcaliber تیربار تنظیم هدف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com