Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
pastellist
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
Other Matches
pictorial art
پیکر نگاری
portraiture
پیکر نگاری تعریف
pencil
مداد رنگی
pastel
مداد رنگی
pencilling
مداد رنگی
pencils
مداد رنگی
colored pencil
مداد رنگی
crayon
مداد رنگی مومی
crayons
مداد رنگی مومی
pastel
<adj.>
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
dye sublimation printer
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
marking ink
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
dual
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
pictography
تصویر نگاری رمز نگاری
random access
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
composite video
سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
fingerprint
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
solids
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
lipstick
مداد لب
pencil
مداد
lipsticks
مداد لب
pencils
مداد
pencilling
مداد
whose pencil?
مداد کی
whose pencil?
مداد که
lead pencil
مداد
john's pencil
مداد جان
six d. pencils
شش دو جین مداد
plumbago
مغز مداد
graphite
مغز مداد
pencil
مداد ابرو
sharpeners
مداد تراش
portcrayon
مداد گیر
eraser
مداد پاک کن
erasers
مداد پاک کن
leadpencil
مداد سربی
sharper
مداد تراش
sharpener
مداد تراش
pencilling
مداد ابرو
pencils
مداد ابرو
images
پیکر
arabic notation
پیکر
configurational isomers
هم پیکر
figures
پیکر
figure
پیکر
figuring
پیکر
image
پیکر
the twins
دو پیکر
effigy
پیکر
constellations
پیکر
digit
پیکر
constellation
پیکر
the twin brothers
دو پیکر
effigies
پیکر
digits
پیکر
likenesses
پیکر
likeness
پیکر
gemini
دو پیکر
pencils
هر چیزی شبیه مداد
pencil
هر چیزی شبیه مداد
pencilled
با مداد کشیده شده
pencilling
هر چیزی شبیه مداد
line drawings
نقاشی با مداد وقلم
line drawing
نقاشی با مداد وقلم
infernal stone
مداد نیترات دارژان
gargantua
غول پیکر
icon
پیکر تصویر
icons
پیکر تصویر
ikons
پیکر تصویر
figurines
پیکر کوچک
waxworks
پیکر مومی
half length
نیم پیکر
titaness
زن غول پیکر
gigantic
غول پیکر
monstrous
غول پیکر
figurine
پیکر کوچک
immane
غول پیکر
iconology
پیکر شناسی
waxwork
پیکر مومی
iconography
پیکر نگار
titans
غول پیکر
titan
غول پیکر
statues
پیکر سازی
sculptors
پیکر تراش
portraitist
پیکر نگار
statues
هیکل پیکر
portrayer
پیکر نگار
cora
[ستون پیکر زن]
statue
پیکر سازی
sculptor
پیکر تراش
sculptress
پیکر تراش
statue
هیکل پیکر
crayon
مداد ابرو نقاشی کردن
Whose pencil is this ?
این مداد مال کیست ؟
mark sensing
علامت زدن با مداد نرم
crayons
مداد ابرو نقاشی کردن
castors
ستاره اول دو پیکر
castor
ستاره اول دو پیکر
casters
ستاره اول دو پیکر
absolute configuration
پیکر بندی مطلق
reconfiguration
پیکر بندی دوباره
giant corporation
شرکت غول پیکر
figure head
پیکر جلو کشتی
giant
ادم غول پیکر
giants
ادم غول پیکر
caster
ستاره اول دو پیکر
paul bunyan
ادم غول پیکر
slat
چوب مداد میله پشت صندلی
slats
چوب مداد میله پشت صندلی
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
paintress
زن پیکر نگاریا رنگ کار
sculptures
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculpture in miniature
پیکر تراشی کوچک اندام
sculpture
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
warlock
زن جادو گر و ساحر غول پیکر
gargantuan
غول پیکر عظیم الجثه
detector crayon
مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
antic
[ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
monograph
تک نگاری
arteriography
رگ نگاری
monographs
تک نگاری
angiography
رگ نگاری
hydrography
اب نگاری
reticulum
نگاری
hydrographic
اب نگاری
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
ski graphŠetc
سایه نگاری
seismography
زلزله نگاری
spectrography
طیف نگاری
chronology
وقایع نگاری
chronology
رخداد نگاری
ethnographic
<adj.>
قوم نگاری
demography
جمعیت نگاری
demography
مردم نگاری
myography
عضله نگاری
oscillography
نوسان نگاری
hydrography
علم اب نگاری
demography
امار نگاری
hydrographic
نقشه اب نگاری
oceanography
اقیانوس نگاری
cartography
نقشه نگاری
eco mapping
بوم نگاری
letter writing
نامه نگاری
letter writer
نامه نگاری
leetter writing
نامه نگاری
ethnography
قوم نگاری
sciagraphy
سایه نگاری
pictography
صورت نگاری
journalism
روزنامه نگاری
chromatography
رنگ نگاری
spectrography
بیناب نگاری
stylistics
سلیس نگاری
macrography
بزرگ نگاری
pornography
هرزه نگاری
tachygraphy
تند نگاری
cardiography
قلب نگاری
cerography
موم نگاری
topography
مکان نگاری
dactylagraphy
انگشت نگاری
petrography
سنگ نگاری
dactyloscopy
انگشت نگاری
logging
واقعه نگاری
data recording
داده نگاری
phallography
نعوظ نگاری
soleprint
انگشت نگاری از پا
picture writing
تصویر نگاری
surveys
اب نگاری دریایی
surveyed
اب نگاری دریایی
survey
اب نگاری دریایی
phonography
صدا نگاری
topography
برجسته نگاری
psychography
روان نگاری
hydrographic
مربوط به اب نگاری
oceanpgraphy
اقیانوس نگاری
cranioscopy
جمجمه نگاری
crystallography
بلور نگاری
dermatographia
پوست نگاری
arteriography
نبض نگاری
electrotype
برق نگاری
electroencephalography
برق نگاری مغز
electrocardiography
قلب نگاری برقی
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
telegraphic
از راه دور نگاری
ideographs
حروف اندیشه نگاری
hydrographic chart
نقشه اب نگاری دریایی
diary method
روش خاطره نگاری
To take fingerprints.
انگشت نگاری کردن
planography
نقشه نگاری طراحی
emg
برق نگاری ماهیچه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com