Dictiornary-Farsi | پی علف گشتن کاوش کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (36 milliseconds)

English	Persian
forage	پی علف گشتن کاوش کردن
foraged	پی علف گشتن کاوش کردن
forages	پی علف گشتن کاوش کردن
foraging	پی علف گشتن کاوش کردن


Other Matches

area search	کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
delved	کاوش کردن
delve	کاوش کردن
pry	کاوش کردن
pries	کاوش کردن
probe	کاوش کردن
pried	کاوش کردن
prog	کاوش کردن
to search after	کاوش کردن
surveillance	کاوش کردن
to rummage	کاوش کردن
to browse through	کاوش کردن
probed	کاوش کردن
scans	کاوش کردن
scan	کاوش کردن
delving	کاوش کردن
probes	کاوش کردن
delves	کاوش کردن
scanned	کاوش کردن
ransack	زیاد کاوش کردن
ferrets	کنجکاوی کردن کاوش
scavenge	در آشغال کاوش کردن
ferret	کنجکاوی کردن کاوش
ransacked	زیاد کاوش کردن
ransacks	زیاد کاوش کردن
ransacking	زیاد کاوش کردن
scavenged	در اشغال کاوش کردن
manage grab	در آشغال کاوش کردن
scavenges	در اشغال کاوش کردن
search	کاوش کردن زمین
searched	کاوش کردن زمین
scavenge	در اشغال کاوش کردن
searches	کاوش کردن زمین
searchingly	کاوش کردن زمین
nose around [about] <idiom>	چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
goggle	چپ نگاه کردن گشتن
goggled	چپ نگاه کردن گشتن
to search	گشتن [جستجو کردن]
goggling	چپ نگاه کردن گشتن
circuits	دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
to seek a position	جستجوی کاریامقامی کردن پی کاری گشتن
circuit	دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
to outflank an army	گرد سپاهی گشتن و از پهلوبدان تاخت کردن
dig	کاوش کردن فرو کردن
explore	اکتشاف کردن کاوش کردن
digs	کاوش کردن فرو کردن
explored	اکتشاف کردن کاوش کردن
explores	اکتشاف کردن کاوش کردن
exploring	اکتشاف کردن کاوش کردن
see about (something) <idiom>	دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
analysis	کاوش
searched	کاوش
penetration	کاوش
searches	کاوش
probed	کاوش
digs	کاوش
perquisition	کاوش
excavation	کاوش
surveillance	کاوش
dig	کاوش
search	کاوش
exploration	کاوش
probe	کاوش
probes	کاوش
probing	کاوش
searchingly	کاوش
researches	کاوش پژوهیدن
researched	کاوش پژوهیدن
electrical prospecting	کاوش الکتریکی
exploration	کاوش اکتشاف
area search	کاوش منطقه
exploratory drive	سائق کاوش
unsearchable	کاوش ناپذیر
random number seed	کاوش تصادفی
geophysical prospecting	کاوش ژئوفیزیکی
unsought	کاوش نشده
antisubmarine search	کاوش ضد زیردریایی
researching	کاوش پژوهیدن
analysis	تحلیل کاوش
inexplorable	کاوش ناپذیر
linear probing	کاوش خطی
sector of search	منطقه کاوش
prober	کاوش کننده
prying	کاوش کننده
research	کاوش پژوهیدن
surveyed	بررسی کاوش منطقه
surveys	بررسی کاوش منطقه
rummaged	کاوش بازرس کشتی
rummage	کاوش بازرس کشتی
rummages	کاوش بازرس کشتی
rummaging	کاوش بازرس کشتی
survey	بررسی کاوش منطقه
putters	ول گشتن
To loaf about . To loiter .	ول گشتن
puttering	ول گشتن
slosh	ول گشتن
seach	گشتن
roams	گشتن
roaming	گشتن
roamed	گشتن
roam	گشتن
swivel	گشتن
swivelled	گشتن
swivels	گشتن
seek	گشتن
sloshing	ول گشتن
puttered	ول گشتن
searched	گشتن
go about	گشتن
to knock about	ول گشتن
searches	گشتن
hang around	ول گشتن
to muck a bout	ول گشتن
to go about	گشتن
search	گشتن
to fool about	ول گشتن
searchingly	گشتن
strangle	ول گشتن
putter	ول گشتن
to poke a bout	ول گشتن
seeks	گشتن
sloshes	ول گشتن
seeking	گشتن
to prospect [for]	گشتن [بدنبال]
to turn round	دور گشتن
to wait one's leisure	پی فرصت گشتن
to rev up	تند گشتن
ranksack	خوب گشتن
to look for work	پی کار گشتن
trundl	غلتیدن گشتن
puttered	مهمل گشتن
turns	گشتن چرخیدن
fossick	خوب گشتن
turn	گشتن چرخیدن
puttering	مهمل گشتن
to fish in troubled waters	پی بازاراشفته گشتن
to draw blank	گشتن وچیزی
putters	مهمل گشتن
To look for a pretext ( an excuse ).	پی بهانه گشتن
To adore (dote on) someone.	دورکسی گشتن
to look for anything	چیزی گشتن
putter	مهمل گشتن
to search for anything	پی چیزی گشتن
circumvolve	دور گشتن
circumambulate	بدورچیزی گشتن
trundle	گشتن چرخیدن
grow	شدن گشتن
orbit	بدورمداری گشتن
orbited	بدورمداری گشتن
orbits	بدورمداری گشتن
trundling	گشتن چرخیدن
trundles	گشتن چرخیدن
trundled	گشتن چرخیدن
idled	ازاد گشتن
grows	شدن گشتن
troll	گشتن سراییدن
idlest	ازاد گشتن
idle	ازاد گشتن
idles	ازاد گشتن
trolls	گشتن سراییدن
slue	بدور محورثابتی گشتن
traipse	سرگردان بودن ول گشتن
goes	گشتن رواج داشتن
go	گشتن رواج داشتن
grope	در تاریکی پی چیزی گشتن
to hang about	گشتن معطل شدن
to grope for anything	درتاریکی پی چیزی گشتن
traipses	سرگردان بودن ول گشتن
hang about	گشتن پرسه زدن
prowl	درپی شکار گشتن
prowls	درپی شکار گشتن
traipsing	سرگردان بودن ول گشتن
prowled	درپی شکار گشتن
traipsed	سرگردان بودن ول گشتن
prowling	درپی شکار گشتن
groped	در تاریکی پی چیزی گشتن
gropes	در تاریکی پی چیزی گشتن
orb	بدور چیزی گشتن
orbs	بدور چیزی گشتن
scrounge around <idiom>	درپی چیزی گشتن
look (someone) up <idiom>	به دنبال کسی گشتن
grabble	با دست پی چیزی گشتن
rolls	غلت خوردن گشتن
rolled	غلت خوردن گشتن
roll	غلت خوردن گشتن
ask for trouble <idiom>	دنبال دردسر گشتن
groping	در تاریکی پی چیزی گشتن
encircling	دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircles	دورچیزی گشتن دربرداشتن
pound the pavement <idiom>	دنبال کار گشتن
encircled	دورچیزی گشتن دربرداشتن
encircle	دورچیزی گشتن دربرداشتن
infrared resolution	تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
inserted grouping	میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
intercepting search	کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
orb	بدور مدار معینی گشتن
rummaged	بهم زدن خوب گشتن
revving	تند گشتن دور برداشتن
sinecures	وفیفه گرفتن وول گشتن
rummages	بهم زدن خوب گشتن