Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 208 (12 milliseconds)
English	Persian
case knife	چاقوی بزرگ
pigsticker	چاقوی بزرگ
Search result with all words
jack-knife	چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifed	چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifes	چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifing	چاقوی بزرگ جیبی
jack-knives	چاقوی بزرگ جیبی
jackknife	چاقوی بزرگ جیبی
Other Matches
moon knife	چاقوی هلالی
three bladed knife	چاقوی سه تیغه
dissecting knife	چاقوی تشریح
the knife	چاقوی جراحی
spud	چاقوی کوتاه
spuds	چاقوی کوتاه
drawknife	چاقوی دو دسته
flick-knives	چاقوی ضامندار
flick-knife	چاقوی ضامندار
pocketknife	چاقوی جیبی
pocket knives	چاقوی جیبی
pocket knife	چاقوی جیبی
circular cutter head	چاقوی گرد
scalpels	چاقوی کوچک جراحی
scalpel	چاقوی کوچک جراحی
bistoury	چاقوی کوچک جراحی
scalpels	چاقوی کالبد شکافی
keratotome	چاقوی قرنیه شکافی
keratome	چاقوی قرینه شکافی
scalpel	چاقوی کالبد شکافی
sheath knives	چاقوی غلاف دار
sheath knife	چاقوی غلاف دار
penknife	چاقوی کوچک جیبی
penknives	چاقوی کوچک جیبی
grapefruit knife	چاقوی گریپ فروت
pruning knife	چاقوی شاخه زنی
drawshave	چاقوی دوسردسته دار
drawingknife	چاقوی دوسردسته دار
case knife	چاقوی جلد دار
switchblade knife	چاقوی ضامن دار
catling	چاقوی تشریح یاجراحی
clasp knife	چاقوی ضامن دار
moon knife	چاقوی پوست تراشی
hack knife	چاقوی مخصوص برش کامل
carving knife	چاقوی حکاکی یا گوشت بری
cultrate	بشکل چاقوی شاخه زنی
cultrated	بشکل چاقوی شاخه زنی
bolo	چاقوی بلند یک لبه قداره
carving knives	چاقوی حکاکی یا گوشت بری
trench knitfe	چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
My grandparents are six feet under. <idiom>	پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania	مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous	دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game	صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
hook knife	چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
grandparent	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents	پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam	مادر بزرگ ننه بزرگ
so large	چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray	نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
massively	بزرگ
voluminous	بزرگ
nonus	بزرگ
great-	بزرگ
massive	بزرگ
gate	در بزرگ
hugeous	بزرگ
great	بزرگ
majuscular	بزرگ
magacephalic	بزرگ سر
vasty	بزرگ
megapod	بزرگ پا
headman	بزرگ
headmen	بزرگ
gates	در بزرگ
spanking	بزرگ
doyennes	زن بزرگ
spankings	بزرگ
doyenne	زن بزرگ
smallest	بزرگ نه
large sized a	بزرگ
large sized	بزرگ
eminent	بزرگ
mighty	بزرگ
mightiest	بزرگ
mightier	بزرگ
king size	بزرگ
bigger	بزرگ
big	بزرگ
graves	بزرگ
gravest	بزرگ
paternal grandmother	نه نه بزرگ
macro	بزرگ
macrocephalic	بزرگ سر
long ton	تن بزرگ
majuscule	بزرگ
extensive	بزرگ
propylon	در بزرگ
swith	بزرگ
bulky	بزرگ
bulkiest	بزرگ
of a large size	بزرگ
stour	بزرگ
bulkier	بزرگ
biggest	بزرگ
adults	بزرگ
adult	بزرگ
dignified	بزرگ
immane	بزرگ
small	بزرگ نه
smaller	بزرگ نه
grave	بزرگ
greatest	بزرگ
wallopings	بزرگ
majoring	بزرگ
majored	بزرگ
grossing	بزرگ
vast	بزرگ
major	بزرگ
walloping	بزرگ
highs	بزرگ
highest	بزرگ
grossest	بزرگ
extra	بزرگ
grosses	بزرگ
grosser	بزرگ
swingeing	بزرگ
full bottomed	بزرگ
large	بزرگ
larger	بزرگ
enormous	بزرگ
egregious	بزرگ
gross	بزرگ
canis major	سگ بزرگ
canis majoris	سگ بزرگ
grossed	بزرگ
decuman	بزرگ
extra-	بزرگ
jumbo	بزرگ
largest	بزرگ
bandog	سگ بزرگ
extras	بزرگ
considerably large	بس بزرگ
jumbos	بزرگ
majestic	بزرگ
high	بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
maximising	بزرگ کردن
swell	بزرگ شدن
full breasted	بزرگ پستان
bass drum	طبل بزرگ
swelled	بزرگ شدن
maximizing	بزرگ کردن
maximizes	بزرگ کردن
larged sized	اندازه بزرگ
maximised	بزرگ کردن
largen	بزرگ شدن
largen	بزرگ کردن
whackings	خیلی بزرگ
maximises	بزرگ کردن
big league	لیگ بزرگ
maximize	بزرگ کردن
maximized	بزرگ کردن
largen vi	بزرگ کردن
bass fiddle	ویلن سل بزرگ
giant slalmon	مارپیچ بزرگ
bulldogs	نوعی سگ بزرگ
goodman	بزرگ خانواده
bulldog	نوعی سگ بزرگ
distend	بزرگ کردن
distending	بزرگ کردن
distends	بزرگ کردن
billows	موج بزرگ اب
billowing	موج بزرگ اب
archangels	فرشتهء بزرگ
giant corporation	شرکت بزرگ
leading nations	ملتهای بزرگ
swells	بزرگ شدن
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,	بزرگ دارد
gor bellied	شکم بزرگ
billow	موج بزرگ اب
long boat	کرجی بزرگ
bonefire	اتش بزرگ
largen vi	بزرگ شدن
gamp	چتر بزرگ
billowed	موج بزرگ اب
lives of great men	مردمان بزرگ
magnifcation	بزرگ سازی
d. store	مغازه بزرگ
cleek	قلاب بزرگ
enlarge	بزرگ کردن
enlarged	بزرگ کردن
the wain	خرس بزرگ
colosseum	سالن بزرگ
magnifier	بزرگ کننده
major planets	سیارات بزرگ
major epilepsy	صرع بزرگ
major cycle	چرخه بزرگ
amplified	بزرگ شدن
major cycle	بزرگ چرخه
amplifies	بزرگ شدن
main frame	کامپیوتر بزرگ
amplify	بزرگ شدن
magnifier	بزرگ ساز
amplifying	بزرگ شدن
enlarges	بزرگ کردن
dalmatian	نوعی سگ بزرگ
capital letter	حرف بزرگ

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com