English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
high angle pit چاله مخصوص اجرای تیرقائم
Other Matches
ashpit چاله مخصوص خاکستر
cratering charge خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
e hour وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
signature کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
breaks کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
chaining اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
Sound Recorder امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
feasibility study مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
possession money حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
pits چاله
depressions چاله
depression چاله
ditches چاله
pit چاله
pot hole چاله
water hole چاله اب
pool چاله اب
pooled چاله اب
borings چاله
ditch چاله
ditched چاله
pools چاله اب
box چاله
boxes چاله
streetwise چاله میدانی
pockety چاله دار
sullage pit چاله نارنجک
pool برکه چاله اب
soakage pit چاله نارنجک
rutty پر چاله چوله
FI'll the pit with earth چاله را با خاک پ؟ کن
pools برکه چاله اب
pooled برکه چاله اب
silt pit چاله رسوب
pitting چاله کنی
loblolly چاله گل الود
puddle چاله فاضل اب
puddles چاله فاضل اب
pitted سوراخ سوراخ چاله چاله
pits چاله خرج
pit چاله خرج
lubritorium چاله سرویس
sump چاله سنگر
sump چاله نارنجک
armpits چاله زیربغل
chain locker چاله زنجیر
armpit چاله زیربغل
sumps چاله سنگر
sumps چاله نارنجک
trenches چاله و ترانشه
borrow pit چاله خاکبرداری
trench چاله و ترانشه
ammunition pit چاله مهمات
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
soakage pit چاله زه کشی سنگر
plashy مانند ابگیریا چاله
foundry pit چاله ریخته گری
recoil pit چاله تیر قائم
chain pipe دهانه چاله زنجیر
crater چاله ترکش گلوله ها
craters چاله ترکش گلوله ها
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
armpit چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
armpits چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
batardeau [دیوار عمود بر روی گودال یا چاله]
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
performance standard معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
Better go around than fall into the dithc.. <proverb> از کنار برو تا در چاله نیفتى .((ایتیاط در هر شرطى اصلی است))..
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
post attack بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
stopboard تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
sullage pit چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
Sound Blaster و پس اجرای آن
runs اجرای
run اجرای
black hole حفره سیاه چاله سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
concurrently اجرای همزمان
use اجرای چیزی
post strike بعد از اجرای تک
enforcement of a judgment اجرای حکم
plan implementation اجرای برنامه
performance of a contract اجرای قرارداد
parallel run اجرای موازی
test run اجرای ازمایشی
test run اجرای ازماینده
uses اجرای چیزی
machine run اجرای ماشین
administer justice اجرای عدالت
administration of justice اجرای عدالت
carry out the obligations اجرای تعهدات
execution of judgments اجرای احکام
program execution اجرای برنامه
conduct of fire اجرای اتش
auto da fe اجرای رای
conduct of fire اجرای تیراندازی
ground work اجرای فن در خاک
concurrent execution اجرای همزمان
rerun اجرای مجدد
execution of wills اجرای وصایا
budget execution اجرای بودجه
dry run اجرای ازمایشی
fulfilment of an obligation اجرای تعهد
launching شروع یا اجرای یک برنامه
launches شروع یا اجرای یک برنامه
desks اجرای خشک برنامه
launch شروع یا اجرای یک برنامه
implementation of the decisions اجرای قرار [رای]
launched شروع یا اجرای یک برنامه
multitasking اجرای چندین کار
self aid اجرای کمکهای اولیه
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
policy instrument ابزار اجرای سیاست
multi tasking اجرای چندین کار
administration of a will اجرای وصیت نامه
operate دستورات اجرای کامپیوتر
operated دستورات اجرای کامپیوتر
operates دستورات اجرای کامپیوتر
desk اجرای خشک برنامه
insubordination سرپیچی از اجرای دستور
enforcement by writ اجرای حکم دادگاه
by the number اجرای فرمان با شماره
enforcement of judgement اجرای احکام قضایی
checks اجرای خشک یک برنامه
checked اجرای خشک یک برنامه
check اجرای خشک یک برنامه
legal enforcement اجرای حکم دادگاه
enforcement of a judment اجرای حکم دادگاه
apply a correct holt اجرای فن صحیح کشتی
pursuance of a plan اجرای نقشه یا طرحی
involves آغاز با اجرای یک برنامه
reprieving تعلیق اجرای مجازات
war game اجرای بازی جنگ
launch an attack اجرای حمله شروع تک
task forces نیروی اجرای عملیات
wargaming اجرای بازی جنگ
reprieves تعلیق اجرای مجازات
reprieve تعلیق اجرای مجازات
concurrent program execution اجرای همزمان برنامه
concept of operations روش اجرای عملیات
transattack period زمان اجرای تک اتمی
involving آغاز با اجرای یک برنامه
involve آغاز با اجرای یک برنامه
task force نیروی اجرای عملیات
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
technique روش یا فن اجرای کار
final process دستور اجرای حکم
methode of fire روش اجرای تیراندازی
techniques روش یا فن اجرای کار
reprieved تعلیق اجرای مجازات
class i activity اجرای اماد طبقه 1
task element عنصر اجرای عملیات
ambuscade دام محل اجرای کمین
executing اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
launched اجرای حمله شروع عملیات
phased دوره زمانی اجرای برنامه
execute اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executed اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
suspends به عقب انداختن اجرای حکم
concepts تدبیر روش اجرای یک چیز
concept تدبیر روش اجرای یک چیز
executes اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
passed 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
pass 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
operator ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators ترتیب اجرای عملیات ریاضی
passes 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
phases دوره زمانی اجرای برنامه
launches اجرای حمله شروع عملیات
launching اجرای حمله شروع عملیات
launch اجرای حمله شروع عملیات
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
fire time زمان اجرای اتش یا انفجار
precedence ترتیب اجرای عملیات ریاضی
staged اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com