Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
letter quality printing |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
|
|
Other Matches |
|
overlapped |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
overlap |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
overlaps |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
letter quality printing |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
needling |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
needles |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
needled |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
needle |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
matrix |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
matrixes |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
lasers |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
laser |
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود. |
residents |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
resident |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
multipass overlap |
سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی |
key |
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد |
letter quality printer |
چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی |
image printer |
چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد |
carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
download |
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر |
wires |
چاپگر Matrix-dot |
wire |
چاپگر Matrix-dot |
garbage |
اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد |
gigo |
اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد |
spinwriter |
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا |
type bar printer |
چاپگر میلهای تایپ |
clapper |
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد |
clappers |
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد |
holing |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
hole |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holes |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
holed |
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر |
wagners law |
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد |
type front |
ماشین تایپ به جلو |
couriers |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
courier |
نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است |
our library is well stocked |
خوبی دارد |
He writes well . he wields a formidable pen . |
قلم خوبی دارد |
Teletype |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
Teletypes |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
He has a good permanent job. |
شغل ثابت خوبی دارد |
he has a fine p in the town |
اوخانه خوبی در شهر دارد |
softest |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
softer |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
soft |
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است |
inks |
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد |
ink |
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد |
sub woofer |
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود |
teleprinter |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
teleprinters |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
He has a strong punch. |
ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی ) |
printnow letter.doc |
DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند |
dot pitch |
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش |
blessing in disguise <idiom> |
[چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد] |
photorealistic |
که کیفیت و روشنایی عکس را دارد |
rich text format |
روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد |
ends |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
ended |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
end |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
retardation |
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.] |
qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
summer resorts |
ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.] |
typeover |
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب |
tabulator |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
multiplier |
وسیله افزایش ماشین حساب |
cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
guarantee |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
guaranteed |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
guarantees |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
paper |
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد |
platen |
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر |
papers |
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد |
papering |
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد |
papered |
محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد |
groove |
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.] |
upper case |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
paged |
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد |
page |
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد |
acoustic |
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد |
pages |
حافظه در چاپگر صفحه که تصاویر را پیش از چاپ نگه می دارد |
feed |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
feeds |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
serviced |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
service |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
dummy |
دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد |
ager |
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش |
dummies |
دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد |
composition and make up terminal |
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد |
teleprint |
تایپ کننده تله تایپ |
teleprint |
کلید تایپ تله تایپ |
presentation graphics |
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی |
matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
printhead |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
aileron spar |
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد |
backs |
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد |
back |
تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد |
outsell |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
outselling |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
outsells |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
outsold |
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن |
retrain |
ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد |
vertical control |
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط |
gridding |
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است |
optimize |
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد |
coulomb's law |
نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد |
Their birthdays are four days apart. |
روز تولد شان چهار روز با هم فاصله دارد |
printwheel |
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود |
NiMH |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست |
milk disk |
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد |
dedicated |
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد |
xerographic printer |
چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار |
pinchwheel |
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود |
increased |
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش |
increase |
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش |
increases |
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش |
accretion |
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث |
bulking |
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب |
dat |
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی |
print |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
prints |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
printed |
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد |
polar plot |
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی |
wire matrix printer |
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی |
scalar |
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد |
single space |
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن |
following distance |
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها |
point blank range |
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف |
multiplier principle |
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد |
quality control tests |
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت |
gig |
ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.] |
interval |
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان |
natural rate hypothesis |
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری |
tractor feed |
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود |
in black and white <idiom> |
بصورت نوشتار |
ocr |
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری |
wrap around type |
گونه نوشتار محیطی |
feeds |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
feed |
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود |
bold face |
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار |
special |
حرف غیر عادی در یک نوشتار |
spaces |
فاصله دادن فاصله داشتن |
space |
فاصله دادن فاصله داشتن |
collision parameter |
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان |
alleyways |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alley |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
alleys |
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود |
typeface |
وزن و زاویه نوشتار مثل bold یا italik |
typefaces |
وزن و زاویه نوشتار مثل bold یا italik |
italic |
نوعی نوشتار حروف به راست خم شده اند |
trig list |
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده |
bodies |
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها |
vector |
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط. |
body |
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها |
vectors |
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط. |
electrosensitive printer |
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی |
checking |
نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند |
self binder |
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی |
spellcheck |
بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
sales promotion |
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش |
The letter is well typed . |
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر ) |
close march |
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی |
IrDA |
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند |
infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
scalable font |
روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند |
tty |
تله تایپ |
Teletypes |
تله تایپ |
teletypewriter |
تله تایپ |
Teletype |
تله تایپ |
overtype mode |
تایپ رویهم |
channel type |
کانال تایپ |
style |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
Symbol font |
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است |
styled |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
styling |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
styles |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
teleprocessing |
دستگاه تایپ تلگرافی |
teletype display |
نمایش تله تایپ |
teletype exchange |
مرکز تله تایپ |
radioteletype |
بی سیم تله تایپ |
malthusian law of population |
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد |
machinists |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
machinist |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
typeover mode |
حالت تایپ روی مطلب |
overtype mode |
حالت تایپ روی مطلب |
teletypewriter |
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی |
teletype display |
نمایش تایپ راه دور |
nicety |
خوبی |
niceness |
خوبی |
niceties |
خوبی |
charmingness |
خوبی |
admirableness |
خوبی |
wellness |
خوبی |
agreeability |
خوبی |
goodness |
خوبی |
goodliness |
خوبی |
agreeableness |
خوبی |
primeness |
خوبی |