Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
statute at large |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
|
|
Other Matches |
|
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
prefix |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
prefixes |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
Persian rug |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
to rime one word with another |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
hypotaxis |
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش |
processor |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
hypertext |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
synonyms |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
syllables |
جزء کلمه مقطع کلمه |
syllable |
جزء کلمه مقطع کلمه |
synonym |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
ends |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
end |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
ended |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
word warp |
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی |
road sense |
کلمه |
worded |
کلمه |
word |
کلمه |
word for word |
کلمه به کلمه |
verbs |
کلمه |
verb |
کلمه |
MOTs |
کلمه |
verbatim <adv.> |
کلمه به کلمه |
to the letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
letter for letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
faithfully <adv.> |
کلمه به کلمه |
exactly <adv.> |
کلمه به کلمه |
parol |
کلمه |
word for word <adv.> |
کلمه به کلمه |
MOT |
کلمه |
function word |
کلمه دستوری |
password |
کلمه رمز |
word processor |
کلمه پرداز |
tessera |
کلمه عبور |
reserved word |
کلمه محفوظ |
pass |
کلمه عبور |
numeric word |
کلمه عددی |
passes |
کلمه عبور |
chains |
از کلمه قبلی |
half word |
نیم کلمه |
passwords |
کلمه رمز |
ghost word |
کلمه غیرمصطلح |
passed |
کلمه عبور |
chain |
از کلمه قبلی |
word processors |
کلمه پرداز |
prickleback |
کلمه ماهی |
triliteral |
کلمه سه حرفی |
keyword |
کلمه کلیدی |
literatim |
کلمه بکلمه |
word choice |
کلمه بندی |
wording |
کلمه بندی |
diction |
کلمه بندی |
verbiage [American English] |
کلمه بندی |
instruction word |
کلمه دستورالعمل |
choice of words |
کلمه بندی |
memory word |
کلمه حافظه |
toneme |
کلمه متشابه |
the root of a word |
اصل کلمه |
machine word |
کلمه ماشین |
hyphenation |
تقسیم کلمه |
qualifier |
کلمه توصیفی |
qualifiers |
کلمه توصیفی |
letter perfect |
کلمه بکلمه |
fullword |
تمام کلمه |
synonyms |
کلمه مترادف |
cliche |
کلمه مبتذل |
synonym |
کلمه مترادف |
fix |
که اندازه کلمه |
wordmonger |
کلمه پرداز |
oaths |
کلمه قسم |
oath |
کلمه قسم |
control word |
کلمه کنترل |
word mark |
علامت کلمه |
data word |
کلمه داده |
code word |
کلمه رمز |
code words |
کلمه رمز |
watchword |
کلمه رمزی |
formative |
کلمه مشتق |
graphs |
هجای کلمه |
graph |
هجای کلمه |
alphabetic word |
کلمه الفبایی |
adverbum |
کلمه بکلمه |
parts of speech |
اقسام کلمه |
word processing |
پردازش کلمه |
ablaut |
تصریف کلمه |
catchword |
کلمه راهنما |
verbatim |
کلمه بکلمه |
fixes |
که اندازه کلمه |
watchwords |
کلمه رمزی |
word time |
زمان کلمه |
computer word |
کلمه کامپیوتری |
mosul |
نکته کلمه |
etymon |
ریشه کلمه |
falderol |
کلمه بی معنی |
fallal |
کلمه بی معنی |
trisyllable |
کلمه سه هجائی |
full word |
تمام کلمه |
word mark |
نشان کلمه |
word length |
درازای کلمه |
double word |
کلمه مضاعف |
doubleword |
کلمه مضاعف |
word length |
طول کلمه |
vocable |
کلمه صوتی |
full word |
کلمه کامل |
word processing system |
سیستم پردازش کلمه |
reiterative |
کلمه دال برتکرار |
word processing supervisor |
نافر پردازش کلمه |
qualificative |
کلمه یا عبارت توصیفی |
quadrisyllable |
کلمه چهار هجائی |
psw |
کلمه وضعیت پردازنده |
word processing society |
انجمن پردازش کلمه |
expression |
ابراز کلمه بندی |
commies |
مخفف کلمه communist |
commie |
مخفف کلمه communist |
triphthong |
کلمه یا حرف سه صوتی |
word addressable |
نشانی پذیری کلمه |
chute |
مخفف کلمه پاراشوت |
word oriented computer |
کامپیوتر کلمه گرا |
word processing center |
مرکز پردازش کلمه |
chutes |
مخفف کلمه پاراشوت |
central |
کلمه با طول کوتاه |
word processing operator |
متصدی پردازش کلمه |
wps |
انجمن پردازش کلمه |
word processing program |
برنامه پردازش کلمه |
status word |
کلمه وضعیت نما |
stand alone word processor |
کلمه پرداز خودکفا |
expressions |
ابراز کلمه بندی |
variable word length |
طول کلمه متغیر |
program status word |
کلمه وضعیت برنامه |
initialling |
حرف اول کلمه |
disyllable |
کلمه یاقافیه دوهجایی |
septet |
کلمه هفت بیتی |
initials |
حرف اول کلمه |
in the p sense of the word |
بمعنی واقعی کلمه |
dedicated word processor |
کلمه پرداز اختصاصی |
keyword in context |
کلمه کلیدی در متن |
mnemonic |
استاندارد اختصار کلمه |
phrase |
کلمه بندی کردن |
initialing |
حرف اول کلمه |
fixed word length |
کلمه با طول ثابت |
initial |
حرف اول کلمه |
end spell |
خاتمه هر کلمه رمز |
folk etymology |
کلمه سازی توده |
phrases |
کلمه بندی کردن |
phrased |
کلمه بندی کردن |
initialed |
حرف اول کلمه |
kwic |
کلمه کلیدی در متن |
data word size |
اندازه کلمه داده |
passwords |
اسم شب کلمه عبور |
pease |
جمع کلمه pea |
polysyllable |
کلمه چند هجایی |
word of mouth |
صدای کلمه شفاهی |
password |
اسم شب کلمه عبور |
appositive |
وصف کلمه وصفی |
catachresis |
استعمال غلط کلمه |
program status word |
کلمه وضیت برنامه |
octet |
کلمه هشت بیتی |
polysyllables |
کلمه چند هجایی |
initialled |
حرف اول کلمه |
connective |
کلمه ربط یا عطف |
phraseology |
کلمه بندی انشاء |
morpheme |
بسیط کلمه واژک |
channel status word |
کلمه وضعیت مجرا |
channel command word |
کلمه فرمان محرا |
phrasal |
مربوط به کلمه بندی |
shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
epenthesis |
الحاق حرفی درمیان کلمه |
names |
کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی |
names |
کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه |