Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
tea has an adour p to itself
چای بوئی دارد که مختص خود ان است
Other Matches
sacred to
مختص
coordinate
مختص
endemical
مختص یک دیار
idoneous
مختص مخصوص
endemic
مختص یک دیار
paticular
مختص سخت گیر
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
chain
دارد.
hast
او دارد
chains
دارد.
he is ill with fever
تب دارد
he has a rage for money
دارد
heavy fighting is in progress
دارد
he has worms
دارد
has
دارد
there is a time for everything
دارد
are there any remarks?
دارد
the probability is
احتمال دارد
he is 0 years old
او ده سال دارد
the reason is two fold
دودلیل دارد
he is fifty
تمام دارد
what the odds
چه اهمیت دارد
what matter?
چه اهمیت دارد
he speaks to the purpose
قصدی دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
he tops .0 metres
یک مترونیم قد دارد
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
Windows GDI
بیتی دارد
god is
خداوجود دارد
He has a day off.
او مرخصی دارد.
he has a maggot in his head
وسواس دارد
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
he has a spite against me
بامن لج دارد
he has an a. to grind
مقصود دارد
he has an axe to grind
غرض دارد
walls have ears
گوش دارد
it is usual with him
عادت دارد
it has sides
سه پهلو دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
There is a knack in it .
یک فنی دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
multungulate
که بیش از دو سم دارد
viruses
وجود دارد
it is sufficiently stamped
کسرتمبر دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
مرغ یک پا دارد .
virus
وجود دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
not a patch on
چه دخلی دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
ارزش داشتن را دارد
biased
آنچه اریب دارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
She has got regular teeth .
دندانهای منظمی دارد
to bring grist to the mill
نان دراب دارد
what is wrong with that?
مگراین چه عیبی دارد
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
well and good
باشد چه ضرر دارد
back
که یک باتری پشتیبان دارد
what does it meant
یعنی چه چه معنی دارد
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
what is that to you
به شما جه دخلی دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade .
<proverb>
هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb.
<proverb>
هر فرازى نشیبى دارد.
bigamists
زنی که دوشوهر دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
فشار خون دارد
He is distantly related to us .
نسبت دوری با ما دارد
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
She has a delightfully mellow voice .
صدای گرمی دارد
length
خط با طول جر حرف دارد
lengths
خط با طول جر حرف دارد
There is always a right way of doing everything.
هرکاری راهی دارد
My hair is falling.
موهایم دارد می ریزد
Somebody is beating at (upon)the door.
یک کسی دارد در می زند
With his foul temper.
با اخلاق سگه که دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
She has a lovely (nice) voice.
صدای قشنگه دارد
She has a subtle charm.
جذابیت ظریفی دارد
basses
کسی که صدای بم دارد
bass
کسی که صدای بم دارد
bigamist
زنی که دوشوهر دارد
Does it matter if I dont come ?
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
likelihood
احتمال کلی دارد
There is only one condition attached to it .
فقط یک شرط دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
قلم خوبی دارد
The kettel is boiling.
قوری دارد می جوشد
significance
معنای مخصوص دارد
He takes my advice. He listens to me.
از من حرف شنوایی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
صدای قشنگه دارد
He has influential contacts everywhere.
همه جا دست دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
it is worth 0 rials
ده ریال ارزش دارد
he has much merit
بسیار شایستگی دارد
he has much merit
خیلی قابلیت دارد
he insists on going
اصرار دارد برفتن
tea is preferable to water
چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent
ان واژه کم کم دارد مهجور
it is very important
بسیار اهمیت دارد
he is f. of money
پول فراوان دارد
it is of frequent
خیلی مورد دارد
it is particularly difficult
یک اشکال بخصوصی دارد
it is particularly difficult
یک دشواری ویژه دارد
it is wringing
خیلی تراست یا اب دارد
he bears out his name
اسم بامسمایی دارد
it needs to be done carefully
اینکارتوجه لازم دارد
it speaks well for him
بامن نظرمساعد دارد
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
it stand well with him
بامن نظرمساعدی دارد
the export of ... is granted the premium.
صدور ... جایزه دارد.
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
he has Roman nose
او بینی عقابی دارد
he is rightly named
اسم بامسمائی دارد
the switch is on
برق جریان دارد
the work is in full swing
کاربخوبی جریان دارد
he keeps my a
حساب مراونگه می دارد
he must needs go
بیخوداصرار دارد برفتن
rubrician
کتاب نماز دارد
in all like
احتمال کلی دارد
there removred revolution
شورشی که شهرت دارد
it askes for attention
توجه لازم دارد
the party is led by him
او بر ان حزب ریاست دارد
he is in the know
اطلاع ویژه دارد
double decker
هرچیزیکه دو لایه دارد
and there an end.
و پایان وجود دارد.
he is in a hurry to go
عجله دارد برفتن
delectus
برای ترجمه دارد
the cat has nine lives
سگ هفت جان دارد
irregular polygon
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
interne
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
administrators
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
He is a man with a kind heart.
قلب مهربان ورئوفی دارد
There is a mountain of difficulties .
کوهی از مشکلات وجود دارد
What a lovely tall figure she has .
چه قد وبا لای قشنگه دارد
She has a warm heart.
قلب گرم ومهربانی دارد
administrator
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
it is marked with spots
نشان ان خالهایی است که دارد
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
mistress of cooking
زنی که در اشپزی دست دارد
NVRAM
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
She is beginning to lose her looks .
قیافه اش را دارد از دست می دهد
Is there electricity?
آیا برق وجود دارد؟
multifunction
آنچه تابعهای متعددی دارد
Is there drinking water?
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
requests
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requested
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
request
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
chaplains
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplain
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
ox frame
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
puntist
راننده کرجی نام دارد
He is distantly related to me .
بامن نسبت دوری دارد
kleptamaniac
کسی که جنون دزدی دارد
Has he gone nust ? Is he out of his mind ?
مگر مغزش عیب دارد؟
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
post town
شهری که پستخانه مستقل دارد
letter head
کاغذیکه نشان چاپی دارد
A big head has a big ache.
<proverb>
سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
photorealistic
که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
lunchroom
رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
pavonazzo
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
Is there a television?
آیا تلویزیون وجود دارد؟
quarter binding
جلدی که تنهاته ان چرم دارد
timber toe
کسی که پای چوبین دارد
he is an influence in politics
فلانی نفوذ سیاسی دارد
ex-directory
شخصی که چنین شمارهای را دارد
the battle still rages
جنگ هنوز شدت دارد
tea has an adour p to itself
چای بوی ویژهای دارد
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
She is too damned fussy
خیلی ادا واطوار دارد
stentor
شخصی که صدای بلندی دارد
It is going from bad to worse .
وضع دارد بد ترهم می شود
My hair is growing.
موهایم دارد بلند می شود
It all depends on how things develop.
بستگی دارد چه پیش بیاید
accessor
شخصی که به داده دسترسی دارد
Advanced Technology Attachment
مگابایت دار ثانیه دارد
the cow parts the hoofs
گاو سمهای شکافته دارد
to the best of ones ability
تا جایی که کسی توان آن را دارد
consuetude est alterra lex
عادت قدرت قانونی دارد
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
corvette
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
crapaudiue door
دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد
creditor secured by pledge
طلبکاری که رهینه در دست دارد
dare he go?
ایا جرات دارد برود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com