English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
Other Matches
multipoundage syatem روش تمرین وزنه برداری باکاستن وزنه هنگام سختی کار
squat وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
light and heavy system روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
contact lights چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
weight lifting وزنه برداری
weight program تمرین وزنه برداری
incline bench تخته وزنه برداری
snatch وزنه برداری یکضرب
snatched وزنه برداری یکضرب
snatches وزنه برداری یکضرب
snatching وزنه برداری یکضرب
split وزنه برداری یکضرب فرانسوی
clean and jerk حرکت دوضرب وزنه برداری
clean and press حرکت پرس وزنه برداری
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
platform تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
platforms تخته 4 در 4متر مسابقه وزنه برداری
disqualify خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifies خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualifying خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
disqualified خارج شدن از دور رقابتهای وزنه برداری
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
bench by a back injury خارج شدن از مسابقه وزنه برداری به علت اسیب دیدگی
white flag پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
light heavyweight 5/28 کیلوگرم وزنه برداری وکشتی 18 کیلوگرم
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
sinker وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
sinkers وزنه ریسمان ماهی گیری وزنه
watermarks علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
early warning اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
alerting service قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
battle lights چراغهای جنگی
navigation light چراغهای ناوبری
side lights چراغهای طرفین ناو
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
breakdown lights چراغهای عدم کنترل
xerography عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencil الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
Christmas trees جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
footlights ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
hectograph ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
The lights of the aircraft were blinking. چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
lightest هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
lighted هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
course light روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
short weight وزنه کم
where is the kilogramme weight ? وزنه ....
paper weight وزنه
ponderance وزنه
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
shot put پرتاب وزنه
counterweights وزنه برابر
counterweights وزنه تعادل
counterweight وزنه تعادل
bobbing وزنه قپان
counterweights وزنه مقابل
counterbalances وزنه تعادل
lifter وزنه بردار
flyweights وزنه تعادل
flyweight وزنه تعادل
ledger وزنه سربی
ledgers وزنه سربی
counterbalanced وزنه تعادل
counterweight وزنه برابر
counterweight وزنه مقابل
halma پرش با وزنه
weight throw پرتاب وزنه
weight lifter وزنه بردار
counterbalance وزنه تعادل
ballast وزنه تعادل
bobs وزنه قپان
counter weight وزنه مقابل
rammer وزنه شمعکوب
plumb bob وزنه سربی
sinkers وزنه نگهدار
counter balance وزنه تعادلی
sinker وزنه نگهدار
counter weight وزنه تعادل
counterweigh وزنه تعادل
weight سنگ وزنه
bob وزنه قپان
putting پرتاب وزنه
puts پرتاب وزنه
put پرتاب وزنه
counterpoise وزنه متقابل
offset وزنه متعادل
offsetting وزنه متعادل
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
uplifts بالا زدن وزنه
sinker وزنه سربی ماهیگیری
sinkers وزنه سربی ماهیگیری
uplift بالا زدن وزنه
kentledge وزنه اهن ته کشتی
ledgering ماهیگیری بااستفاده از وزنه
poise اونگ یا وزنه ساعت
castaways پرتاب کردن وزنه
sash balancing weight وزنه متعادل کننده
castaway پرتاب کردن وزنه
governor balance weight وزنه تعادل رگولاتور
ballast وزنه متعادل کننده
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
shots پرتاب وزنه گلوله سربی
triathlon پرش ارتفاع و پرتاب وزنه
discobolus وزنه پرت کن حلقه انداز
make weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weights سر وزن رسیدن وزنه بردار
shot پرتاب وزنه گلوله سربی
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
poise وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
donkey raise تمرین خم شدن با وزنه روی پشت
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
bat weight وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
presses بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
derrick lift کشیدن وزنه به روی سینه باپاهای راست
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
deal lift بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
press بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
lifted وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerks پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lifts وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerking پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lift وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerk پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
lifting وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
jerked پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
legg press تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
field events مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
field event مسابقه پرشهای طول وارتفاع و بانیزه مسابقههای پرتاب وزنه و دیسک و چکش
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
acknowledgments اعلام
notification اعلام
enouncement اعلام
enunciation اعلام
declaration اعلام
promulgation اعلام
declarations اعلام
proclamation اعلام
intimation اعلام
intimations اعلام
acknowledgements اعلام
meld اعلام
predication اعلام
proclamations اعلام
annunciator اعلام گر
indiction اعلام
indigitation اعلام
acknowledgement اعلام
promulgator اعلام
Annunciation اعلام
statement of charge اعلام اتهامات
blazers اعلام کننده
declaration اعلامیه اعلام
pronouncer اعلام کننده
blazer اعلام کننده
promulgation اعلام دارنده
proclaimer اعلام کننده
promulge اعلام کردن
promulgator اعلام دارنده
line call اعلام خط نگهدار
declarations اعلامیه اعلام
disclosed اعلام شده
declaration of interest اعلام بهره
declaredly بطور اعلام
enouce اعلام کردن
enounce اعلام کردن
enunciable اعلام کردنی
enunciator اعلام کننده
alerting اعلام خطرکردن
statement اعلام کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com