Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
speed light |
چراغ سرعت نمای دریایی |
|
|
Other Matches |
|
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
indicated airspeed |
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما |
sea mark |
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی |
storm card |
طوفان نمای دریایی |
sea front |
نمای دریایی شهر |
sea fiont |
نمای دریایی شهر |
air speed indicator |
سرعت نمای هواپیما |
accelerometer |
سرعت نمای هواپیما |
speed cones |
مخروق سرعت نمای ناو |
hurricane lamp |
چراغ دریایی |
hurricane lamps |
چراغ دریایی |
beacons |
چراغ دریایی |
beacon |
چراغ دریایی |
light house |
چراغ دریایی |
lantern |
چراغ دریایی |
lanterns |
چراغ دریایی |
occulting light |
چراغ ناپیوسته دریایی |
light period |
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی |
flare |
چراغ یانشان دریایی نمایش |
flares |
چراغ یانشان دریایی نمایش |
knot |
گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی] |
knot |
میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی] |
lighthouse |
چراغ خانه برج فانوس دریایی |
lighthouses |
چراغ خانه برج فانوس دریایی |
daymark |
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه |
knots |
واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت |
knot |
واحد سرعت دریایی معادل 01/ 6706 فوت درساعت |
knot |
[واحد سرعت دریایی معادل ۱۸۵۲ متر درساعت] |
knot |
نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی] |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
seabee |
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی |
azimuth circle |
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی |
close up view |
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت |
midshipman |
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی |
piratic |
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی |
oceanography |
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی |
kite |
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب |
pilot chart |
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی |
kites |
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب |
petty officer |
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی |
petty officers |
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی |
running lights |
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی |
chine |
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند |
speed ring |
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما |
stadimeter |
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی |
sea cucumber |
حلزون دریایی از جنس راب دریایی |
inflow ratio |
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها |
burning rate |
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
true air speed |
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان |
tachometer |
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج |
rate of flame propagation |
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق |
machine number |
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت |
variable ratio |
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند |
rate of pouring |
سرعت سیلان سرعت جاری شدن |
muzzle velocity |
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله |
sea power |
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است |
convoy joiner |
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی |
tern |
پرستوک دریایی چلچله دریایی |
marine |
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی |
terns |
پرستوک دریایی چلچله دریایی |
marines |
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی |
naval activity |
تاسیسات دریایی قسمت دریایی |
task unit |
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد |
inputted |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
input |
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود |
attack director |
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی |
summary areas |
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی |
light lists |
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی |
support |
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد |
chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
subsonic |
با سرعت کمتر از سرعت صوت |
accelerating |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerate |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerates |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
accelerated |
سرعت دادن سرعت گرفتن |
mach hold |
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
maritime |
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی |
zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
naval aviation |
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی |
bureau of naval personnel |
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی |
rear commodore |
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی |
transonic |
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت |
cut off velocity |
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک |
air plot wind velocity |
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
facade |
نمای سر در |
facades |
نمای سر در |
fanades |
نمای سر در |
airspeeds |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
declared speed |
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان |
airspeed |
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش |
east elevation |
نمای غربی |
close up view |
نمای کلوزاپ |
side view |
نمای جانبی |
landscaping |
نمای زمین |
incrustation |
نمای مرمر |
sectional view |
نمای برشی |
landscaped |
نمای زمین |
landscape |
نمای زمین |
fanades |
نمای خارجی |
incrustment |
نمای مرمر |
inclined face of dam |
نمای مایل سد |
landscapes |
نمای زمین |
aerial perspective |
نمای هوایی |
outlining |
نمای کلی |
side view |
نمای جنبی |
two tower facade |
نمای دو برجی |
full view |
نمای روبرو |
upstream face |
نمای سراب |
outline |
نمای کلی |
outlined |
نمای کلی |
contour |
نمای کرانی |
side view |
نمای پهلویی |
waterproofing upstream face |
پوشش نمای سر اب |
outlines |
نمای کلی |
top view |
نمای فوقانی |
frontages |
نمای ساختمان |
frontage |
نمای ساختمان |
full view |
نمای تمام رخ |
facade |
نمای خارجی |
rear sight |
نمای پشت |
alternating perspective |
نمای متناوب |
outside view |
نمای خارجی |
facades |
نمای خارجی |
face |
نمای خارجی |
faces |
نمای خارجی |
downstream face |
نمای پایاب |
front |
نمای جلو |
front |
نمای ساختمان |
auxiliary view |
نمای کمکی |
partial view |
نمای جزیی |
display image |
نمای تصویر |
city view |
نمای شهر |
facade |
نمای خارجی |
front |
نمای ساختمان |
brick facing |
نمای اجری |
fronting |
نمای جلو |
mantelpiece |
نمای بخاری |
mantelpieces |
نمای بخاری |
mantlepieces |
نمای بخاری |
end gable |
نمای جانبی |
moment index |
نمای گشتاور |
front view |
نمای جلو |
theoretical mode |
نمای نظری |
linear perspective |
نمای خطی |
frontispieces |
نمای سردر |
chimneypiece |
نمای بخاری |
front view |
نمای جلویی |
frontispiece |
نمای سردر |
fore front |
نمای اصلی |
plan view |
نمای بالا |
fronting |
نمای ساختمان |
crash position indicator |
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی |
convoy commodore |
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی |
Marine Corps |
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی |
naval gunfire |
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی |
supersonic |
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت |
astro compass |
قطب نمای نجومی |
vegetation |
نشو و نمای نباتی |
astro compass |
قطب نمای ژیروسکوپی |
angular perspective |
نمای زاویه دار |
display foreground |
پیش نمای تصویر |
face |
[نمای خارج ساختمان] |
shop front |
ازاره نمای بنا |
marble facing |
نمای سنگ مرمری |
shadow tuning indicator |
میزان نمای سایهای |
magnetic compass |
قطب نمای مغناطیسی |
episcotister |
محرک نمای دیداری |
shop fronts |
ازاره نمای بنا |
strict profile view |
نمای نیمرخ کامل |
induction compass |
قطب نمای القائی |
program flowchart |
روند نمای برنامه |
deviascope |
قطب نمای کشتی |
reversible perspective |
نمای بازگشت پذیر |
to front a house with marble |
نمای خانهای رابامرمرساختن |
inclined face of dam |
نمای شیبدار بند |
gyro compass |
قطب نمای نجومی |
gyro compass |
قطب نمای ژیروسکوپی |
waviness |
موج نمای جعد |
tableaux |
دور نمای نقاشی |
georama |
جهان نمای پوک |
back facade |
نمای پشت ساختمان |
tableau |
دور نمای نقاشی |
tableaus |
دور نمای نقاشی |
taximeter |
مسافت نمای تاکسی |
planisphere |
جهان نمای مسطح |
prismatic |
قطب نمای اینه دار |
planisphere |
جهان نمای سطح نما |
per standard compass |
برحسب قطب نمای استاندارد |
lensatic |
قطب نمای عدسی دار |