English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
pilot burner چراغ کوچک اجاق گاز وامثال ان
Other Matches
night light شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
hearths اجاق
hearth اجاق
furnaces اجاق
greyhound در اجاق
fireplace اجاق
fireplaces اجاق
greyhounds در اجاق
cooking range اجاق
kilns اجاق
oven اجاق
furnace اجاق
fire place اجاق
ovens اجاق
fire side اجاق
kiln اجاق
hot-plates اجاق برقی
hot-plate اجاق برقی
fire grate اجاق دیواری
fire place opening اتشخان اجاق
hot plate اجاق برقی
ovenman کوره پز اجاق دار
ingle اتش منقل یا اجاق
hearthstone سنگ پهن کف اجاق
gasburner اجاق گاز سوز
multi flame burner اجاق چند شعله
such like وامثال ان
hearth سکوی اجاق کوره کشتی
gas burner اجاق گازسوز کوره گازی
stirrer hot plate اجاق برقی همزن دار
hestia الهه اجاق خانوادگی وشهرها
hearths سکوی اجاق کوره کشتی
stamper چکش وامثال ان
polt جوجه ماکیان وامثال ان
flinders خرده شیشه وامثال ان
stations توقفگاه نظامیان وامثال ان
station توقفگاه نظامیان وامثال ان
stationed توقفگاه نظامیان وامثال ان
vesta الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
stringing نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان
smokers دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
stapler فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
solid angle زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
smoker دوددهنده میوه وگوشت وامثال ان
staplers فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
ribbons نوار ضبط صوت وامثال ان
ribbon نوار ضبط صوت وامثال ان
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
Are you going to light the stove? آیا شما این اجاق گاز را روشن می کنید؟
scarf حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
coat of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
scarfs حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
coats of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
oxygen tent چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
posts تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
oxygen tents چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
post- تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
posted تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
proliferous بارور شونده بوسیله پیازیا جوانه زنی وامثال ان
macedoine مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
shook : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
slopped هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slop هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slop غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopped غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
guards حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
esquire عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
scrim پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
slotting شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
steeve خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
millboard مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
nightlights چراغ کم سو
lamp چراغ
lamps چراغ
white steaming light چراغ
nightlight چراغ کم سو
overtaking light چراغ
lamplighter چراغ چی
lampers چراغ
lampad چراغ
torching چراغ قوه
paraffin oil نفت چراغ
torches چراغ قوه
light list چراغ نامه
light line خط چراغ جنگی
limelight چراغ یانورقوی
pocket lamp چراغ قوه
kerosone نفت چراغ
lamp stand چراغ دان
lampblack دوده چراغ
lamppost تیر چراغ
lampron چراغ موشی
landing light چراغ فرود
light house چراغ دریایی
kerosene نفت چراغ
torched چراغ قوه
lucernal چراغ دار
lamps لامپ چراغ
mantle burner چراغ توری
lampshade گنبدهی چراغ
spotlight چراغ نورافکن
lampshades گنبدهی چراغ
leading light چشم و چراغ
leading lights چشم و چراغ
come-ons چراغ زدن
come-on چراغ زدن
lamplight روشنائی چراغ
warning light چراغ خطر
lamp لامپ چراغ
torch چراغ قوه
occulting light چراغ ممتد
mantle lamp چراغ توری
fanal چراغ گشتی
flashing light چراغ چشمک زن
standing light چراغ پلیسی
dome light چراغ برجک
gas flame چراغ گازی
gaslight چراغ گاز
head lamp چراغ پیشانی
safety lamp چراغ ایمنی
light چراغ راهنمایی
lighted چراغ راهنمایی
fixed light چراغ ثابت
flash light چراغ قوه
torch light چراغ قوهای
electric torch چراغ قوهای
standing light چراغ ثابت
electric lamp چراغ برق
lightest چراغ راهنمایی
electric bulb چراغ برق
safety lamp چراغ اطمینان
incandescent mantle توری چراغ
portable standard چراغ مطالعه
spotlighted چراغ نورافکن
spotlighting چراغ نورافکن
spotlights چراغ نورافکن
dashboard light چراغ داشبورد
portable lamp چراغ سیار
portable lamp چراغ گردان
portable standard چراغ ایستا
neon چراغ نئون
bunsen burners چراغ بونزن
indicating lamp چراغ راهنما
kerosine نفت چراغ
stereopticon چراغ عکس
dim light چراغ جنگی
pressure lamp چراغ تلمبهای
stop lamp چراغ ترمز
stop light چراغ ترمز
bunsen burner چراغ بونزن
traffic signal چراغ راهنمایی
lamp post تیر چراغ
battle lights چراغ پلیس
battle lantern چراغ خطرجنگی
aiming post light چراغ شاخص
alcohol burner چراغ الکلی
alcohol lamp چراغ الکلی
spirit lamp چراغ الکلی
aiming light چراغ شاخص
miner's lamp چراغ معدن
red lights چراغ خطر
red lights چراغ سمت چپ
magic lantern چراغ عکس
magic lanterns چراغ عکس
abat jour پرتوافکن چراغ
acetylene burner چراغ استیلنی
activity light چراغ فعالیت
alternating light چراغ متغیر
blowtorch چراغ جوشکاری
blowtorches چراغ جوشکاری
lamp-posts تیر چراغ
nightlight چراغ خواب
light bulb چراغ برق
lamp-post تیر چراغ
light bulbs چراغ برق
blind چراغ چشمک زن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com