Dictiornary-Farsi | چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
Why should I take the blame?	چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟


Other Matches

to bear the blame	تقصیر را به گردن گرفتن
he put orlaid the blame me	تقصیر را به گردن من گذاشت
lei	دستبند یا گردن بندی از گل وغیره که بر گردن میاویزند گردن بند گل
i went to fish	ماهی بگیرم
Where can I get a taxi?	کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
i pause for a reply	خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
Do you want to have your fortune told?	می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Where can I get a taxi?	کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Where can I get butane gas?	کجا میتوانم گاز بوتان بگیرم؟
Can I make an appointment for friday?	آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
necks	گردن سر و گردن اسب
neck	گردن سر و گردن اسب
double coincidence of wants	زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
torticollis	کجی مادرزادی گردن گردن کجی
offenceless	بی تقصیر
guiltless	بی تقصیر
errors	تقصیر
fault	تقصیر
error	تقصیر
innocent	بی تقصیر
cleanhanded	بی تقصیر
sinless	بی تقصیر
pure of guilt	بی تقصیر
delinquency	تقصیر
faulted	تقصیر
guilt	تقصیر
misdemeanours	تقصیر
faultless	بی تقصیر
misdemeanour	تقصیر
misdemeanors	تقصیر
faults	تقصیر
blameless	بی تقصیر
tortious	تقصیر
wite	تقصیر
irreprehensible	بی تقصیر
niet culpable	بی تقصیر
raps	تقصیر
rap	تقصیر
reproachless	بی تقصیر
It's her fault. [She is to blame for it.] [The blame lies with her.]	تقصیر [سر] او [زن] است.
it is his fault	تقصیر اوست
culpable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
faulted	تقصیر اشتباه
offence	تقصیر حمله
offenses	تقصیر حمله
faults	تقصیر اشتباه
theory of fault	تئوری تقصیر
commit a fault	تقصیر کردن
clupable bankruptcy	ورشکستگی به تقصیر
Don't put [lay] the blame on me!	تقصیر را نیانداز سر من!
offense	تقصیر حمله
fraudvlent bank	ورشکسته به تقصیر
the fault lies with him	تقصیر با اوست
fault	تقصیر اشتباه
condonation	عفو تقصیر بخشایش
To take the blame .	تقصیر را بگردن گرفتن
i may thank myself	تقصیر ازخودم بود
It's your own fault.	تقصیر خودت است.
to point the finger at somebody	تقصیر را سر کسی گذاشتن
He is not to blame for this.	تقصیر او [مرد ] نیست.
crime	تقصیر تبه کاری
wrong	تقصیر و جرم غلط
wronging	تقصیر و جرم غلط
wrongs	تقصیر و جرم غلط
strict liability	مسئوولیت بدون تقصیر
animadvert	تعیین تقصیر ومجازات
make somebody take the fall	تقصیر را به بگردن کسی انداختن
condenser	الت تقصیر عدسی محدب
To put the blame some one .	تقصیر را بگردن کسی انداختن
leave (someone) holding the bag <idiom>	تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
gross negligence	تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
to put the blame on somebody	تقصیر را سر کسی گذاشتن [اصطلاح مجازی]
You asked for it. You had it coming.	حقت بود ( خودت تقصیر داشتی )
to lay the blame on someone	تقصیر رابگردن کسی گذاشتن کسیرامسئول دانستن
to pass the buck to somebody	مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
to pass the buck <idiom>	مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
He is seriously claiming [trying to tell us] that the problems are all the fault of the media.	او [مرد] به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
necks	گردن
neck	گردن
nape	پس گردن
stiff-necked	گردن کش
napes	پس گردن
insubordinate	گردن کش
mooic	گردن
paxwax	پی گردن
crookneck	گردن کج
restiff	گردن کش
neck necessity	گردن
neckerchief	دستمال گردن
neckerchiefs	دستمال گردن
necker chief	دستمال گردن
hoodman blind	گردن کلفت
neck cloth	دستمال گردن
beheaded	گردن زدن
tie	دستمال گردن
necklet	گردن پوش
neckcloth	دستمال گردن
the neck of a bottle	گردن بطری
the neck of a womb	گردن زهدان
collars	گردن بند
collar	گردن بند
cervixes	پشت گردن
cervix	پشت گردن
cervices	پشت گردن
noddles	پشت گردن
noddle	پشت گردن
ties	دستمال گردن
narrow necked	گردن باریک
stodgy	گردن کلفت
tippet	گردن پوش
muffler	شال گردن
chase	گردن توپ
chased	گردن توپ
chases	گردن توپ
chasing	گردن توپ
choker	شال گردن
chokers	شال گردن
handkerchief	دستمال گردن
handkerchiefs	دستمال گردن
cervical	وابسته به گردن
decapitated	گردن زدن
mufflers	شال گردن
long necked	گردن دراز
to shake off the dust	گردگیری گردن
decapitate	گردن زدن
necklines	گردن لباس
neckline	گردن لباس
incrassate	غلیظ گردن
shawl	دستمال گردن
shawls	دستمال گردن
behead	گردن زدن
beheading	گردن زدن
beheads	گردن زدن
decapitates	گردن زدن
necklet	خز یا شال گردن
stiff neck	خشکی گردن
pervicacious	گردن کش سرسخت
restiveness	گردن کشی
feeds	تغذیه گردن
feed	تغذیه گردن
dumpy	گردن کلفت
arrogantly	گردن فراز
roughneck	گردن کلفت
arrogant	گردن فراز
anadem	گردن بند
decapitating	گردن زدن
stiff neck	گردن خشک
refractorily	گردن کشانه
restively	گردن کشانه
decollate	گردن زدن
ascot	شال گردن
decollation	گردن زنی
deer neck	گردن همایی
napes	پشت گردن
nip up	اسکلبکا پس گردن
stoutness	گردن کلفتی
nucha	پشت گردن
ruffian	گردن کلفت
ruffians	گردن کلفت
He came back downcast ( shamefacekly ) .	با گردن کج بر گشت
stiff necked	گردن کلفت
necklace	گردن بند
ascot	دستمال گردن
deer neck	گردن کشیده
nape	پشت گردن
scrofula	سل غدد لنفاوی گردن
ruffianly	گردن کلفت وحشی
lay at a person's door	به گردن کسی گذاشتن
lay to a person's door	به گردن کسی گذاشتن
to stick up	گردن فرازی کردن
riviere	گردن بند جواهر
short necked flask	بالن گردن کوتاه
restiff	گردن کشانه بیقرار
victorine	گردن پوش بلند
the dog wasled	سگ بند در گردن داشت
scalene	وابسته بعضلات گردن
nuchal	وابسته به پشت گردن
nuchalgia	درد پشت گردن
obstreperoussness	پر هیاهویی گردن کشی
ewe neck	گردن لاغرومعیوب و مقعر
gorget	زره گردن طوقه
up to the eyes in debt	تا گردن زیر بدهی
deep in debt	تا گردن زیر بدهی
hame	چوب گردن گیر
his blood beon us	خونش به گردن ماست
pelerine	خز پشت گردن بانوان
tippet	خز دور گردن وسردست
potiche	گلدان گردن باریک
complexus	عضله پهن گردن
long necked flask	بالن گردن دراز
victorine	خز گردن بلند زنانه
tepefy	نیم گردن کردن
challenge	طلب حق گردن کشی
bullies	گردن کلفت گوشت
bullied	گردن کلفت گوشت
uterine neck [Cervix uteri]	گردن رحم [کالبدشناسی]
uterine cervix [Cervix uteri]	گردن رحم [کالبدشناسی]
To act as a bully .	گردن کلفتی کردن
neck of the womb [Cervix uteri]	گردن رحم [کالبدشناسی]
neck of (the) uterus [Cervix uteri]	گردن رحم [کالبدشناسی]