Dictiornary-Farsi | چرخش ایستاده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
upright spin	چرخش ایستاده


Other Matches

vertical retort tar	قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
waltz three	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
standing	ایستاده
static	ایستاده
he is on his legs	بر پا ایستاده است
standee	شخص ایستاده
stationary wave	موج ایستاده
stationary	لایتغیر ایستاده
semierect	نیمه ایستاده
stalled tank	تانک ایستاده
standing wave	موج ایستاده
offhand	تیراندازی ایستاده
stationary state	حالت ایستاده
on stilts	بالا ایستاده بل
standing start	استارت ایستاده
standup goalie	دروازه بانی ایستاده
stand-up	روی پا ایستادن ایستاده
stand up	روی پا ایستادن ایستاده
to set	گذاشتن [در حالت ایستاده]
quasi stationary state	شبه حالت ایستاده
erectly	بطور ایستاده یا عمودی
perpendicular	ستون وار ایستاده
statically	در حال ایستاده یا ساکن
to set	جای دادن [در حالت ایستاده]
offhand position	حالت ایستاده در تیر اندازی
step through method	تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power form	تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
kick turn	دور زدن در حالت ایستاده
corner-post	[پایه ایستاده در سنگ نبش]
I was standing at the street corner .	درگوشه خیابان ایستاده بودم
pointsman	عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
witness stand	محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
chest roll	چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
ashlering	[مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
the taxis are on their rank	اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
joysticks	با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick	با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
vorticel	جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
troll	چرخش
trolls	چرخش
twirled	چرخش
rotational	چرخش
spin	چرخش
swirls	چرخش
head rolling	سر چرخش
swirling	چرخش
swirled	چرخش
swirl	چرخش
twirl	چرخش
twirls	چرخش
whirl	چرخش
whirled	چرخش
whirling	چرخش
whirls	چرخش
circulations	چرخش
whirlpool	چرخش اب
whirlpools	چرخش اب
spins	چرخش
revolutions	چرخش
revolution	چرخش
levorotation	چرخش به چپ
wheels	چرخش
circulation	چرخش
gyrations	چرخش
gyration	چرخش
turns	چرخش
twirling	چرخش
volte face	چرخش
rotation	چرخش
turn	چرخش
wrench	چرخش
wrenched	چرخش
wheeling	چرخش
volte-face	چرخش
wrenches	چرخش
wheel	چرخش
helicopters	چرخش در هوا
body english	چرخش بی اختیار
compass swing	چرخش خط محوری
roll	چرخش گردش
oblique rotation	چرخش مایل
pick and roll	ایجاد سد و چرخش
free rotation	چرخش ازاد
forward dive	شیرجه رو به اب با چرخش
rotation	مقدار چرخش یک شی
orthogonal rotation	چرخش عمودی
fractional turn	چرخش کسری
helicopter	چرخش در هوا
gyoradius	شعاع چرخش
rolls	چرخش گردش
pivoting	قابل چرخش
optical rotation	چرخش نوری
radius of gyration	شعاع چرخش
twisting	چرخش بدن
axis of rotation	محور چرخش
twists	چرخش بدن
upturn	چرخش ببالا
high spin	چرخش زیاد
stuffs	چرخش توپ
stuffed	چرخش توپ
conrotatory motion	چرخش همسو
stuff	چرخش توپ
improper rotation	چرخش نامتعارف
twist	چرخش بدن
cyclostat	دستگاه چرخش
rotation	چرخش دوران
concentricity	دقت چرخش
rolled	چرخش گردش
molecular rotation	چرخش مولکولی
magnetic ritation	چرخش مغناطیسی
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
kick turn	نیم چرخش
angle of rotation	زاویه چرخش
trepan	چرخش انحراف
topspin	چرخش توپ
turning point	نقطه چرخش
specific rotation	چرخش ویژه
sidespin	چرخش توپ
sidespin	چرخش انحرافی
sidespin	چرخش بیک سو
rotational speed	سرعت چرخش
rotational post	شغل در چرخش
wrested	چرخش پیچش
turn table	میز چرخش
turning points	نقطه چرخش
wrests	چرخش پیچش
turnabouts	چرخش به یک طرف
turnabout	چرخش به یک طرف
williamson turn	چرخش ویلیامسون
vertical scrolling	چرخش عمودی
varimax rotation	چرخش واریماکس
upward rotation	چرخش رو به بالا
spin	چرخش به سرعت
universal	با چرخش ازاد
wrest	چرخش پیچش
wresting	چرخش پیچش
spin	چرخش توپ
rotatable	چرخش پذیر
turn-offs	محل چرخش
chase	پایه چرخش
chased	پایه چرخش
chases	پایه چرخش
rev	چرخش بر دقیقه
revolutions	چرخش دوران
chasing	پایه چرخش
pivot ship	ناو چرخش
number of revolutions	چرخش بر دقیقه
pivot point	مرکز چرخش
rotational speed	چرخش بر دقیقه
tumble	چرخش اشفتگی
tumbled	چرخش اشفتگی
turn-off	محل چرخش
turn off	محل چرخش
spins	چرخش توپ
spins	چرخش به سرعت
speed of rotation	چرخش بر دقیقه
radius of giration	شعاع چرخش
revolutions per minute	چرخش بر دقیقه
quartimax rotation	چرخش کوارتیماکس
proper rotation	چرخش متعارف
rpm	چرخش بر دقیقه
revolution	چرخش دوران
revs per minute	چرخش بر دقیقه
tumbles	چرخش اشفتگی
counter rotate	چرخش بالاتنه در پیچ
flow process	جریان چرخش کار
caracole	نیم چرخش اسب
dorro yoop chagi	ضربه پا به بغل با چرخش
spinning	چرخش [گردش] [دوران ]
pivot point	نقطه چرخش ناو
period of roll	زمان تناوب چرخش
optical rotatory dispersion	پاشندگی چرخش نوری
optical rotatory power	قدرت چرخش نوری
oblimin rotation	چرخش مایل کمینه
oblimax rotation	چرخش مایل بیشینه
mutarotation	تغییر چرخش نوری
rotational reflection axis	محور چرخش انعکاس
hindered rotation	چرخش غیر ازاد
half circle	چرخش نمیدایره ژیمناست
spindling	چرخش دیسک دستی
gyrostatics	مبحث چرخش اجسام
turning circle	دایره چرخش ناو
jet turn	چرخش موازی اسکی ها
type face	نوع چرخش یکان
pinwheel	چرخش از پهلو بدوربارفیکس
rolled	چرخش توپ والیبال
full	چرخش با پشتک کامل
pivots	چرخش حول یک محور
fullest	چرخش با پشتک کامل
turning point	نقطه لولای چرخش
rolls	چرخش توپ والیبال
hinges	لولا چرخش لولایی
turning points	نقطه لولای چرخش
vertigo	دوار سر چرخش بدور
roll	چرخش توپ والیبال
hindered rotation	چرخش ممانعت شده
pivoted	چرخش حول یک محور
pivot	چرخش حول یک محور
evolution	چرخش حرکت دورانی