Total search result: 203 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
shift |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
shifted |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
shifts |
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد |
|
|
Other Matches |
|
circular |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
cyclic |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود |
circulars |
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد |
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. |
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد . |
fifo |
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود |
for the first [last] time |
برای اولین [آخرین] بار |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
identity |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
ring |
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند |
identities |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
worded |
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود |
word |
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود |
illegal |
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده |
identities |
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند |
identity |
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند |
initialling |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
initial |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
initialled |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
initialing |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
initialed |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
drop cap |
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف |
initials |
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام |
end |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
ends |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
ended |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
output |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
outputs |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
end |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ended |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
ends |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
circular |
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند |
circulars |
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند |
circulars |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
circular |
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است |
it will make against us |
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد |
first in first out |
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
fifo |
اولین صادره از اولین وارده |
first strike |
اولین ضربت در اولین حمله |
waltz three |
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند |
telnet |
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند |
runs |
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد |
run |
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
statute at large |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
prefix |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
prefixes |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
Persian rug |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
to rime one word with another |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
fifo |
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
bytes |
گروهی از بیتها یا ارقام باینری |
lengths |
شماره بیتها که یک ثبات را می سازند |
length |
شماره بیتها که یک ثبات را می سازند |
byte |
گروهی از بیتها یا ارقام باینری |
accuracy |
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد |
collect transfer |
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف |
hypertext |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
processor |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
syllable |
جزء کلمه مقطع کلمه |
synonym |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
syllables |
جزء کلمه مقطع کلمه |
synonyms |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
levels |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
levelled |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
leveled |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
level |
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
single action |
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
mask |
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است |
masks |
محل ذخیره سازی در کامپیوتر که حاوی الگوی بیتها به صورت ماسک است |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
adjunct register |
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است |
trendier |
مطابق آخرین مد |
at the eleventh hour |
در آخرین لحظات |
swan song <idiom> |
آخرین سیما |
trendy |
مطابق آخرین مد |
trendiest |
مطابق آخرین مد |
last-ditch |
آخرین فرصت |
The last school day. |
آخرین روز مدرسه |
billionths |
آخرین عدد یک میلیارد |
last-ditch |
وابسته به آخرین تلاش |
billionth |
آخرین عدد یک میلیارد |
... in such a way as to ... |
طوری ... که ... |
... in such a way that ... |
طوری ... که ... |
in such a way <adv.> |
[به] طوری |
printed |
آخرین صفحه چاپ شده |
ended |
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن |
son file |
آخرین گونه کاری یک فایل |
prints |
آخرین صفحه چاپ شده |
She was dressed in the latest fashion . |
آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود |
print |
آخرین صفحه چاپ شده |
What is the latest news? |
آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟ |
ended |
نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل |
printouts |
آخرین صفحه چاپ شده |
ends |
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن |
last straw <idiom> |
[آخرین مشکل از یک سری مشکلات] |
end |
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن |
end |
نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل |
ends |
نمایش گر پس از آخرین رکورد فایل |
printout |
آخرین صفحه چاپ شده |
aft flap |
آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی |
bitblt |
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر |
blit |
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر |
highs |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
high |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
highest |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
It is all right . It is o. k. |
طوری نیست |
demodulator |
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند |
queues |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
queueing |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
To play ones last card |
آخرین تیر ترکش رارها کردن |
queue |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
date |
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی |
dates |
افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی |
to give somebody an ultimatum |
به کسی آخرین پیشنهاد را دادن [در معامله ای] |
to go down to the wire <idiom> |
تا آخرین لحظه با تهیج معلق ماندن |
to go down to the wire <idiom> |
تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن |
This is the latest mens fashion. |
این آخرین مد لباس مردانه است |
last but not least <idiom> |
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین |
He emptied the glass to the last drop . |
لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد |
This is my last chance . |
این برایم آخرین فرصت است |
queued |
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است |
that fauit will right itself |
خواهد شد |
twill _ |
ان خواهد |
in such a way as to enable them |
به طوری که آنها بتوانند |
Sh spoke in such a way that… |
طوری صحبت کرد که |
pop |
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته |
popped |
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته |
pops |
خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته |
initiatory |
اولین |
headmost |
اولین |
initialing |
اولین |
initial |
اولین |
initialling |
اولین |
initials |
اولین |
initialled |
اولین |
initialed |
اولین |
it will manifest it self |
اشکار خواهد شد |
the secret will open to me |
خواهد گردید |
it askes for attention |
دقت می خواهد |
he shall go |
خواهد رفت |
he will go |
خواهد رفت |
flashes |
حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود |
flashed |
حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود |
flash |
حافظه غیر فرار مشابه EEPROM که با بلاکهای داده کار میکند و نه بیتها که معمولاگ در درایور دیسک به کار می رود |
Doom |
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا] |
trailer |
آخرین رکورد فایل که حاوی خصوصیات و کنترل است |
to give somebody an ultimatum |
به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی] |
Last stop. All out. |
آخرین ایستگاه. همه پیاده بشن. [حمل و نقل] |
lifo |
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند |
When is the last train to Oxford? |
چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟ |
trailers |
آخرین رکورد فایل که حاوی خصوصیات و کنترل است |
first generation |
اولین سری |
seconds |
که پس از اولین می آید |
initialing |
اولین امضاء |
initialing |
اولین یا در ابتدا |
initialing |
اولین قسمت |
betimes |
در اولین فرصت |
initialed |
اولین قسمت |
first salvo |
اولین رگبار |
initialled |
اولین یا در ابتدا |
initialed |
اولین امضاء |
initials |
اولین امضاء |
initialling |
اولین امضاء |
initialled |
اولین امضاء |
initials |
اولین قسمت |
initialling |
اولین یا در ابتدا |
initialled |
اولین قسمت |
initialling |
اولین قسمت |
initial |
اولین امضاء |
initial |
اولین یا در ابتدا |
immediate destination |
اولین مقصد |
initialed |
اولین یا در ابتدا |
first strike |
اولین ضربه |