Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
Other Matches
doubled up
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double
دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled
دوبار چرخش کامل ژیمناست
wraparound
چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
gymnast
ژیمناست
gymnasts
ژیمناست
leaps
جهش ژیمناست
fullest
چرخیدن ژیمناست
full
چرخیدن ژیمناست
leap
جهش ژیمناست
leaped
جهش ژیمناست
landings
فرود ژیمناست به زمین
stutz
عقبگرد جلو ژیمناست
straddle vault
پرش پا باز ژیمناست
cuts
درو زدن ژیمناست
cut
درو زدن ژیمناست
tumblers
ژیمناست زمینی کار
tumbler
ژیمناست زمینی کار
landing
فرود ژیمناست به زمین
stag leap
پرش پا باز ژیمناست
toe stand
ایستادن ژیمناست روی نوک پا
croup
انتهای خرک نزدیک ژیمناست
monkey hang
اویزان شدن ژیمناست با یک دست
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
muscle up
بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
upper arm hang
اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
spots
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spot
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
dismount
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
single leg balance
حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
swing half turn
تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
english hand balance
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
dismounts
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismounting
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
near side
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
swan scale
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
split lean
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
planche
وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
mag
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mags
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
dish rag
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
extend
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extends
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
stockli
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
seats
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seated
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
tinsica
چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
swirling
چرخش
swirled
چرخش
twirl
چرخش
swirl
چرخش
wrenches
چرخش
rotation
چرخش
swirls
چرخش
whirl
چرخش
twirls
چرخش
twirling
چرخش
twirled
چرخش
whirling
چرخش
whirled
چرخش
whirls
چرخش
revolution
چرخش
spins
چرخش
spin
چرخش
revolutions
چرخش
trolls
چرخش
troll
چرخش
rotational
چرخش
wrenched
چرخش
head rolling
سر چرخش
levorotation
چرخش به چپ
wheel
چرخش
wheeling
چرخش
wheels
چرخش
turns
چرخش
turn
چرخش
circulation
چرخش
whirlpools
چرخش اب
gyration
چرخش
circulations
چرخش
wrench
چرخش
volte-face
چرخش
whirlpool
چرخش اب
volte face
چرخش
gyrations
چرخش
radius of gyration
شعاع چرخش
pivoting
قابل چرخش
disrotatory motion
چرخش ناهمسو
conrotatory motion
چرخش همسو
pivot ship
ناو چرخش
pivot point
مرکز چرخش
roll
چرخش گردش
forward dive
شیرجه رو به اب با چرخش
helicopters
چرخش در هوا
helicopter
چرخش در هوا
gyoradius
شعاع چرخش
rotatable
چرخش پذیر
quartimax rotation
چرخش کوارتیماکس
free rotation
چرخش ازاد
cyclostat
دستگاه چرخش
concentricity
دقت چرخش
radius of giration
شعاع چرخش
fractional turn
چرخش کسری
rolled
چرخش گردش
axis of rotation
محور چرخش
angle of rotation
زاویه چرخش
kick turn
نیم چرخش
magnetic ritation
چرخش مغناطیسی
molecular rotation
چرخش مولکولی
stuff
چرخش توپ
upturn
چرخش ببالا
stuffed
چرخش توپ
rotation
مقدار چرخش یک شی
stuffs
چرخش توپ
twists
چرخش بدن
oblique rotation
چرخش مایل
high spin
چرخش زیاد
rolls
چرخش گردش
body english
چرخش بی اختیار
improper rotation
چرخش نامتعارف
pick and roll
ایجاد سد و چرخش
orthogonal rotation
چرخش عمودی
twist
چرخش بدن
optical rotation
چرخش نوری
twisting
چرخش بدن
compass swing
چرخش خط محوری
rotation
چرخش دوران
number of revolutions
چرخش بر دقیقه
vertical scrolling
چرخش عمودی
varimax rotation
چرخش واریماکس
upward rotation
چرخش رو به بالا
upright spin
چرخش ایستاده
wrest
چرخش پیچش
wrested
چرخش پیچش
wresting
چرخش پیچش
rotational speed
چرخش بر دقیقه
turn table
میز چرخش
trepan
چرخش انحراف
topspin
چرخش توپ
proper rotation
چرخش متعارف
speed of rotation
چرخش بر دقیقه
spin
چرخش توپ
williamson turn
چرخش ویلیامسون
turnabout
چرخش به یک طرف
turnabouts
چرخش به یک طرف
rev
چرخش بر دقیقه
rpm
چرخش بر دقیقه
revs per minute
چرخش بر دقیقه
revolutions per minute
چرخش بر دقیقه
turning point
نقطه چرخش
turning points
نقطه چرخش
wrests
چرخش پیچش
universal
با چرخش ازاد
spin
چرخش به سرعت
spins
چرخش توپ
spins
چرخش به سرعت
sidespin
چرخش انحرافی
specific rotation
چرخش ویژه
chased
پایه چرخش
chase
پایه چرخش
revolution
چرخش دوران
turn-offs
محل چرخش
turn-off
محل چرخش
revolutions
چرخش دوران
sidespin
چرخش بیک سو
sidespin
چرخش توپ
turn off
محل چرخش
chases
پایه چرخش
chasing
پایه چرخش
tumble
چرخش اشفتگی
rotational speed
سرعت چرخش
tumbles
چرخش اشفتگی
tumbled
چرخش اشفتگی
rotational post
شغل در چرخش
dorro yoop chagi
ضربه پا به بغل با چرخش
spinning
چرخش
[گردش]
[دوران ]
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
roll
چرخش توپ والیبال
gyrostatics
مبحث چرخش اجسام
counter rotate
چرخش بالاتنه در پیچ
flow process
جریان چرخش کار
hindered rotation
چرخش ممانعت شده
pivots
چرخش حول یک محور
hindered rotation
چرخش غیر ازاد
fullest
چرخش با پشتک کامل
rotational reflection axis
محور چرخش انعکاس
turning circle
دایره چرخش ناو
caracole
نیم چرخش اسب
turning point
نقطه لولای چرخش
pivoted
چرخش حول یک محور
full
چرخش با پشتک کامل
turning points
نقطه لولای چرخش
type face
نوع چرخش یکان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com