Dictiornary-Farsi | چرخه بردار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
circulation of a vector	چرخه بردار


Other Matches

cycle time	مدت چرخه زمان چرخه
polygraph	رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs	رونوشت بردار نسخه بردار
tricyclic	سه چرخه
trike	سه چرخه
velocipede	سه چرخه
cycles	چرخه
cycle	چرخه
monocyle	یک چرخه
cycled	چرخه
monocycle	یک چرخه
cyclone	چرخه
rotation	چرخه
tricycle	سه چرخه
tricycles	سه چرخه
water cycle	چرخه اب
cyclones	چرخه
hydrologic cycle	چرخه اب
activity cycle	چرخه فعالیت
six by six	ماشین شش چرخه
cycles per second	چرخه در ثانیه
cycles	چرخ چرخه
search cycle	چرخه جستجو
cycle	چرخه زدن
cyclone	چرخه باد
cycle	چرخ چرخه
megacycle	میلیون چرخه
cycling	چرخه زنی
life-cycles	چرخه زندگی
storage cycle	چرخه انباره
cycles	چرخه زدن
life-cycle	چرخه زندگی
cardiac cycle	چرخه قلبی
cyclones	چرخه باد
biorhythm	چرخه زیستی
cycled	چرخه زدن
cycled	چرخ چرخه
pedicab	سه چرخه پایی
life cycle	چرخه دوام
handlebar	دسته دو چرخه
menstrual cycle	چرخه قاعدگی
four cycle	چهار چرخه
memory cycle	چرخه حافظه
megacycle	مگا چرخه
carnot cycle	چرخه کارنو
hertz	چرخه در ثانیه
hz	چرخه درثانیه
major cycle	چرخه بزرگ
instruction cycle	چرخه دستورالعمل
major cycle	بزرگ چرخه
machine cycle	چرخه ماشین
magnetic whirl	چرخه مغناطیسی
kilocycle	هزار چرخه
tropical cyclone	چرخه استوایی
design cycle	چرخه طراحی
cycle stealing	مدت چرخه
cycle time	مدت چرخه
display cycle	چرخه نمایش
duty cycle	چرخه کار
execute cycle	چرخه اجرا
cycle stealing	چرخه دزدی
execution cycle	چرخه اجرا
fetch cycle	چرخه واکشی
tricar	اتومبیل سه چرخه
minor cycle	خرد چرخه
minor cycle	چرخه خرد
program development cycle	چرخه ایجاد برنامه
read restore cycle	چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle	چرخه خواندن و نوشتن
kilomegacycle	یک بیلیون چرخه در ثانیه
kilomegacycle	هزار میلیون چرخه
computer processing cycle	چرخه پردازش کامپیوتر
data processing cycle	چرخه پردازش داده
citric acid cycle	چرخه سیتریک اسید
internal cycle time	زمان چرخه داخلی
gramdfather cycle	چرخه پدر بزرگ
born haber cycle	چرخه بورن- هابر
reset cycle	چرخه باز نشانی
six by six	وسیله نقلیه شش چرخه
toothed wheel	چرخه دندانه دار
gigacycle	هزار میلیارد چرخه
tarantass	درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
wagonette	گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
trailer	یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailers	یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorail	ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorails	ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
tumbrel or bril	ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
dope vector	بردار
vector	بردار
arrows	بردار
arrow	بردار
equivocatory	اب بردار
vectors	بردار
resultant	بردار
wheel	[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
suborder	فرمان بردار
subordination	فرمان بردار
submission	فرمان بردار
hypotaxis	فرمان بردار
postponement	فرمان بردار
voltage vector	بردار ولتاژ
magnetic vector	بردار مغناطیسی
code vector	بردار رمز
subsumption	فرمان بردار
wave vector	بردار موج
liner velocity	بردار سرعت
vectorial	حامل بردار
treatable	تعلیم بردار
poynting's vector	بردار پوینتینگ
radius vector	بردار شعاعی
state vector	بردار حالت
state vector	بردار وضعیت
ratable	نرخ بردار
rateable	نرخ بردار
state vector	بردار حلات
polar vector	بردار قطبی
patchable	وصله بردار
participable	شرکت بردار
treader	گام بردار
topographer	نقشه بردار
weight lifter	وزنه بردار
numerale	شماره بردار
mouldable	قالب بردار
normal vector	بردار عمود
normal vector	بردار قائم
tollable	باج بردار
stainable	زنگ بردار
light vector	بردار نور
photographer	عکس بردار
surveyors	نقشه بردار
swindler	کلاه بردار
axial vector	بردار محوری
benefic	بهره بردار
bilable	ضمانت بردار
burgers vector	بردار برگرز
forcing	بردار نیرو
forces	بردار نیرو
surveyor	نقشه بردار
curls	حلقه بردار
photographers	عکس بردار
swindlers	کلاه بردار
force	بردار نیرو
ascribe	رونویس بردار
ascribed	رونویس بردار
ascribes	رونویس بردار
ascribing	رونویس بردار
fraudulent	کلاه بردار
vector	حامل بردار
vectors	حامل بردار
curl	حلقه بردار
curled	حلقه بردار
cross bearer	صلیب بردار
crucifer	صلیب بردار
lifter	وزنه بردار
flux of a vector	شاره بردار
forfoitable	جریمه بردار
harvestman	خرمن بردار
velocity	بردار سرعت
velocities	بردار سرعت
taxable	مالیات بردار
components	مولفه بردار
interrupt vector	بردار وقفه
component	مولفه بردار
active	تنزل بردار
land surveyor	نقشه بردار
lift vector	بردار برا
finable	جریمه بردار
field vector	بردار میدان
damageable	غرامت بردار
dutiable	گمرک بردار
sampler	نمونه بردار
disciplinable	نظم بردار
samplers	نمونه بردار
discountable	تخفیف بردار
customable	گمرک بردار
exponible	توضیح بردار
waggonette	گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
Leave her alone. Stop bothering her.	دست از سر دخترک بردار
Euclidean vector	بردار اقلیدسی [ریاضی]
position vector	بردار مکان [ریاضی]
Y coordinate	مختصات بردار عمودی
Come off it !Get along-with you.	بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
It cannot be trifled with . It is no joking matter.	شوخی بردار نیست
position	بردار مکان [ریاضی]
basis vector	بردار پایه [ریاضی]
location vector	بردار مکان [ریاضی]
radius vector	بردار مکان [ریاضی]
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
velocity	بردار سرعت [فیزیک]
y axis	بردار عمودی گراف
X coordinate	مختصات بردار افقی
beneficiary	بهره بردار ذیحق
vector data aggregate	بردار اطلاعات مجتمع
vector graphics display	بردار نمایش گرافیکی
vector psychology	روانشناسی بردار نگر
beneficiaries	بهره بردار ذیحق
freestone	سنگ تراش بردار
he was proof against harm	اسیب بردار نبود
dope vector	بردار خصیصه نما