Dictiornary-Farsi | چرخه جستجو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
search cycle	چرخه جستجو


Other Matches

cycle time	مدت چرخه زمان چرخه
linear	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searches	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search	روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards	جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributing	سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute	سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes	سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
cyclones	چرخه
cyclone	چرخه
cycled	چرخه
monocycle	یک چرخه
velocipede	سه چرخه
tricycles	سه چرخه
tricycle	سه چرخه
rotation	چرخه
trike	سه چرخه
monocyle	یک چرخه
tricyclic	سه چرخه
hydrologic cycle	چرخه اب
cycles	چرخه
water cycle	چرخه اب
cycle	چرخه
life-cycle	چرخه زندگی
life-cycles	چرخه زندگی
memory cycle	چرخه حافظه
cycling	چرخه زنی
pedicab	سه چرخه پایی
duty cycle	چرخه کار
cycles	چرخه زدن
cycles	چرخ چرخه
tropical cyclone	چرخه استوایی
cycle	چرخه زدن
six by six	ماشین شش چرخه
cyclone	چرخه باد
cyclones	چرخه باد
storage cycle	چرخه انباره
cycle	چرخ چرخه
cycled	چرخ چرخه
cycled	چرخه زدن
tricar	اتومبیل سه چرخه
handlebar	دسته دو چرخه
design cycle	چرخه طراحی
megacycle	میلیون چرخه
menstrual cycle	چرخه قاعدگی
four cycle	چهار چرخه
megacycle	مگا چرخه
fetch cycle	چرخه واکشی
cycle stealing	چرخه دزدی
execution cycle	چرخه اجرا
execute cycle	چرخه اجرا
cycle stealing	مدت چرخه
display cycle	چرخه نمایش
cycle time	مدت چرخه
cycles per second	چرخه در ثانیه
major cycle	چرخه بزرگ
hertz	چرخه در ثانیه
major cycle	بزرگ چرخه
activity cycle	چرخه فعالیت
life cycle	چرخه دوام
biorhythm	چرخه زیستی
kilocycle	هزار چرخه
instruction cycle	چرخه دستورالعمل
minor cycle	چرخه خرد
magnetic whirl	چرخه مغناطیسی
machine cycle	چرخه ماشین
cardiac cycle	چرخه قلبی
carnot cycle	چرخه کارنو
circulation of a vector	چرخه بردار
hz	چرخه درثانیه
minor cycle	خرد چرخه
six by six	وسیله نقلیه شش چرخه
kilomegacycle	یک بیلیون چرخه در ثانیه
kilomegacycle	هزار میلیون چرخه
gramdfather cycle	چرخه پدر بزرگ
gigacycle	هزار میلیارد چرخه
internal cycle time	زمان چرخه داخلی
data processing cycle	چرخه پردازش داده
read write cycle	چرخه خواندن و نوشتن
read restore cycle	چرخه خواندن و ترمیم
reset cycle	چرخه باز نشانی
toothed wheel	چرخه دندانه دار
computer processing cycle	چرخه پردازش کامپیوتر
born haber cycle	چرخه بورن- هابر
citric acid cycle	چرخه سیتریک اسید
program development cycle	چرخه ایجاد برنامه
tarantass	درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
wagonette	گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
monorails	ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
monorail	ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers	یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailer	یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
tumbrel or bril	ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel	[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
waggonette	گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
quest	جستجو
on the lurk	در جستجو
investigation	جستجو
quests	جستجو
searched	جستجو
search	جستجو
searches	جستجو
right of search	حق جستجو
searchingly	جستجو
investigations	جستجو
hunt	جستجو
rummaged	جستجو
rummages	جستجو
rummaging	جستجو
seek	جستجو
look up	جستجو
prowl	جستجو
rummage	جستجو
prowled	جستجو
hunted	جستجو
hunts	جستجو
inquisitions	جستجو
inquisition	جستجو
prowling	جستجو
prowls	جستجو
querying	جستجو
seeks	جستجو
queried	جستجو
researches	جستجو
researched	جستجو
research	جستجو
probe	جستجو
probed	جستجو
queries	جستجو
probes	جستجو
researching	جستجو
seeking	جستجو
database	جستجو
query	جستجو
databases	جستجو
cycle stealing	ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
hunt after	جستجو کردن
to search	جستجو کردن
search result	نتیجه جستجو
corrective maintenance	عمل جستجو
to rummage	جستجو کردن
to browse through	جستجو کردن
mouser	جستجو کننده
to search after	جستجو کردن
disquisition	تحقیق جستجو
hunt for	جستجو کردن
surveillance	جستجو کردن
search results	نتایج جستجو
seeking	جستجو کردن
hunt up	جستجو کردن
to hunt up	جستجو کردن
hunt out	با جستجو یافتن
searchers	جستجو کننده
searchless	بدون جستجو
search key	کلید جستجو
to feel after any thing	جستجو کردن
search	جستجو کردن
search and replace	جستجو و جایگزینی
searched	جستجو کردن
to scratch about	جستجو کردن
seach	جستجو کردن
to smell about	جستجو کردن
seed	جستجو کردن
seeker	جستجو کننده
scours	جستجو کردن
searching time	زمان جستجو
searchable	قابل جستجو
search string	رشته جستجو
scoured	جستجو کردن
scour	جستجو کردن
snook	جستجو کردن
seeds	جستجو کردن
search memory	حافظه جستجو
ransacking	جستجو کردن
ransack	جستجو کردن
ransacked	جستجو کردن
ransacks	جستجو کردن
mouse	جستجو کردن
searchingly	جستجو کردن
elimination	در حین جستجو
mouses	جستجو کردن
searcher	جستجو کننده
seeks	جستجو کردن
quester	جستجو کننده
track down <idiom>	جستجو کردن
seek	جستجو کردن
searches	جستجو کردن
to sift through something	با زیر و رو جستجو کردن
to prospect [for]	جستجو کردن [برای]
go through <idiom>	جستجو وکنکاش کردن
to search	گشتن [جستجو کردن]
traceable	جستجو کردنی یافتنی
total search result	مجموع نتیجه جستجو
to make r. after something	چیزی را جستجو کردن
to hunt out	جستجو کردن ویافتن
to grub	جستجو کردن [برای]
wild goose chase <idiom>	ناامیدانه جستجو کردن
to grub about	جستجو کردن [برای]