Dictiornary-Farsi | چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
air operated tipping gear	چرخ دندهای که با فشار هوابه کار میافتد


Other Matches

air launched	هوابه هوا
costal	دندهای
costate	دندهای
costa	دندهای
post costal	پشت دندهای
infracostal	زیر دندهای
quinquecostate	پنج دندهای
subcostal	زیر دندهای
waffle slab	طاق دندهای
sternocostal	دندهای وجناغی
gear pump	پمپ دندهای
barrel organ	ارگ دندهای
corrugation washboard	موج دندهای
barrel organs	ارگ دندهای
sprocket holes	سوراخهای چرخ دندهای
gear pump	پمپ روغن دندهای
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
the curtain falls	پرده میافتد
f. come f.served	رودتر راه میافتد
way the wind blows <idiom>	چیزی که اتفاق میافتد
gutter ball	گویی که به شیار میافتد
it is of frequent	بسیار اتفاق میافتد
commoners	آنچه اغلب اتفاق میافتد
processionist	کسیکه با دستهای راه میافتد
common	آنچه اغلب اتفاق میافتد
commonest	آنچه اغلب اتفاق میافتد
combinatorial explosion	موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
lineball	توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
chippie	ضربه کوتاه هوایی که به سوراخ میافتد
lenght	ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
foot pedal switch	سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
heaviest	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavy	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies	گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
geneva stop	کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
butterfingers	کسی که چیز زود از دستش میافتد و میشکند
netball	توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
hole in one	گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
yorker	توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
cyclic	دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
coincidence circuit	مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence element	مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
an intercurrent disease	ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
spigot	لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
it occurs twice a day	روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
growing pains	فشار
isobar	تک فشار
pressing	فشار
isobars	هم فشار
pressor	فشار زا
pressure curve	خم فشار
pressure	فشار
weight	فشار
brunt	فشار
fantod	فشار
exertion	فشار
exertions	فشار
pressure sense	حس فشار
isobar	هم فشار
low pressure	فشار کم
pressures	فشار
pressuring	فشار
pressured	فشار
sense of pressure	حس فشار
bunt	فشار با سر
atmospheres	فشار جو
pressure vessel	فشار
isobars	تک فشار
ice push	فشار یخ
water pressure	فشار اب
constraint	فشار
zip	فشار
zipped	فشار
zipping	فشار
zips	فشار
violence	فشار
thrusts	فشار
total pressure	فشار کل
atmosphere	فشار جو
atmospheric pressure	فشار جو
press	فشار
presses	فشار
strain	فشار
strains	فشار
stress	فشار
impact	فشار
impacts	فشار
hydraulic pressure	فشار اب
distraint	فشار
compression	فشار
tension	فشار
tensions	فشار
back pressure	پی فشار
thrust	فشار
push	فشار
back iron	بن فشار
pushed	فشار
line of thrust	خط فشار
isopiestic	هم فشار
thrusting	فشار
stroke	فشار با پا
barometric pressure	فشار جو
pushes	فشار
stroking	فشار با پا
stressing	فشار
stresses	فشار
stroked	فشار با پا
strokes	فشار با پا
isobare	هم فشار
high pressure area	منطقه پر فشار
high pressure line	خط فشار قوی
impluse voltage	فشار ضربهای
high pressure	فشار زیاد
hydrostatic	مربوط به فشار اب
high tension	فشار قوی
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
gage pressure	فشار گیج
high tension magneto	مگنت پر فشار
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
impact pressure	فشار اصابت
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
high voltage line	خط فشار قوی
impaction	فشار سخت
hydrostatic pressure	فشار عمق
high tension line	خط فشار قوی
high potential	فشار قوی
carebaria	احساس فشار در سر
critical pressure	فشار بحرانی
deflationary pressure	فشار انقباضی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
diastolic pressure	فشار دیاستولی
diffraction loading	منتجه فشار
direct pressure	فشار مستقیم
discharge pressure	فشار تخلیه
cost push	فشار هزینه
cost push	فشار قیمت
contact pressure	فشار تماس
center of pressure	مرکز فشار
central head	فشار مرکزی
centre of pressure	مرکز فشار
ciderpress	میوه فشار
hydraulic pressure test	ازمایش فشار اب
compressive stress	فشار تراکمی
confined water	سفره اب با فشار
constant pressure	فشار ثابت
contact pressure	فشار تماسی
drag loading	فشار کششی
drag mark	محل فشار
external pressure	فشار خارجی
external pressure	فشار برونی
eyestrain	فشار باصره
flux density	تراکم فشار
forced draft	هوای با فشار
gage pressure	فشار مانومتری
gossypium	داروی فشار
group pressure	فشار گروهی
head loss	افت فشار
excess pressure	فشار اضافی
equilibrium vapor pressure	فشار به حد تعادل
equilibrium pressure	فشار تعادلی
dynamic pressure	فشار دینامیکی
dynamic pressure	فشار پویا
earth pressure	فشار خاک
economic pressure	فشار اقتصادی
edge pressure	فشار لبه
effective pressure	فشار موثر
electric tension	فشار الکتریکی
end thrust	فشار محوری
cold water test pressure	ازمایش فشار اب
inclined compression	فشار مایل
pressure surface	سطح فشار
standard atmospheric pressure	فشار متعارفی جو
starting pressure	فشار استارت
static head	فشار ایستایی
static pressure	فشار ایستایی
stress of poverty	فشار بینوایی
thrust of the arch	فشار طاق
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
to press up	با فشار بالابردن
to squeeze to death	با فشار کشتن
torisonal strain	فشار پیچشی