Dictiornary-Farsi | چشم انداز تشویش برانگیز نوزادان تغییریافته ژنتیکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
the disturbing prospect of genetically modified babies	چشم انداز تشویش برانگیز نوزادان تغییریافته ژنتیکی


Other Matches

infant mortality rate	نرخ مرگ و میر نوزادان
Babies should be classified as antidepressants.	نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
genetic	ژنتیکی
genetic counseling	مشاوره ژنتیکی
atavism	باز پیدایی ژنتیکی
compelling <adj.>	تحسین برانگیز
genetic analysis	بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
genetic screen	بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
gene analysis	بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
average propensity to save	میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
questionable	سوال برانگیز مشکوک
(be) fishy <idiom>	عجیب وشگفت برانگیز
questionable results	نتایج سوال برانگیز
disquietude	تشویش
perturbations	تشویش
perturbation	تشویش
anxiety	تشویش
anxieties	تشویش
phobia	تشویش
phobias	تشویش
botheration	تشویش
unstressed	بی تشویش
disconcertion	تشویش
inquietude	اضطراب تشویش
uneasiness	خاطر تشویش
imperturbation	عدم تشویش
perturation	براشفتگی تشویش اضطراب
unwary	بدون تعجب و تشویش
imperturbableness	خون سردی تشویش ناپذیری
saving institutions	موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
In a state of despair(anxiety,etc).	درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
imperturbably	با خون سردی بطور تشویش ناپذیر
It appears questionable whether he will manage to do that.	بحث برانگیز به نظر می رسد که آیا او موفق به انجام این کار بشود.
deflection board	طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
mid wicket	توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
genetic psychology	روانشناسی تکوینی روانشناسی ژنتیکی
deposit	پس انداز
ex ante saving	پس انداز
ex post saving	پس انداز
irrigator	اب انداز
saving	پس انداز
forehanded	پس انداز کن
deposits	پس انداز
thrift	پس انداز
saver	پس انداز کن
aggregate saving	پس انداز کل
savings	پس انداز
lay by	پس انداز کردن
compulsory saving	پس انداز اجباری
salt away <idiom>	پس انداز کردن
bank of deposit	صندوق پس انداز
crapshooter	طاس انداز
bank of deposit	بانک پس انداز
unsaved	پس انداز نشده
ballista	سنگ انداز
discobolus	دایره انداز
torpedo tube	اژدر انداز
mouth-watering	دهان آب انداز
cannoneer	توپ انداز
buttonhook	دکمه انداز
lay-by	پس انداز کردن
lay-bys	پس انداز کردن
outlook	چشم انداز
save money	پس انداز کردن
divisive	تفرقه انداز
parapet	دست انداز
actual saving	پس انداز واقعی
bumpiness	دست انداز
parapets	دست انداز
abortifacient	بچه انداز
forced saving	پس انداز اجباری
procrastinator	تعویق انداز
reverberative	طنین انداز
mobilization of savings	تجهیز پس انداز
mobilization of savings	بسیج پس انداز
missile man	موشک انداز
missile launcher	موشک انداز
saving account	حساب پس انداز
saving bank	بانک پس انداز
saving equation	معادله پس انداز
saving function	تابع پس انداز
saving motive	انگیزه پس انداز
saving ratio	نسبت پس انداز
line starter	راه انداز خط
retardant	عقب انداز
national saving	پس انداز ملی
private saving	پس انداز خصوصی
propensity to save	گرایش به پس انداز
postponer	تاخیر انداز
rate of saving	نرخ پس انداز
saving rate	نرخ پس انداز
personal saving	پس انداز شخصی
permanent saving	پس انداز دائمی
paysage	چشم انداز
releaser	راه انداز
paradox of thrift	تناقض پس انداز
net saving	پس انداز خالص
negative saving	پس انداز منفی
savings account	حساب پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
jaculator	نیزه انداز
theory of saving	نظریه پس انداز
foot cloth	پای انداز
fluter	چین انداز
fire teazer	سوخت انداز
fire teazer	اتش انداز
firer	سوخت انداز
feller	درخت انداز
thrift institutions	موسسات پس انداز
ejector	بیرون انداز
ecbolic	جنین انداز
dissaving	پس انداز منفی
to lay aside	پس انداز کردن
the t.	صاعقه انداز
stoker	سوخت انداز
jack ketch	طناب انداز
intriguer	پشت هم انداز
intriguant	پشت هم انداز
intrigant	پشت هم انداز
initiator terminator	راه انداز
spearman	نیزه انداز
splitter	نفاق انداز
howitzer	خمپاره انداز
springer	کمند انداز
hand rail	دست انداز
grenadier	نارنجک انداز
to lay up	پس انداز کردن
scenes	چشم انداز
clearing banks	بانک پس انداز
prospect	چشم انداز
footcloth	پای انداز
perspectives	چشم انداز
perspective	چشم انداز
scope	چشم انداز
savings bank	صندوق پس انداز
hookers	قلاب انداز
hooker	قلاب انداز
prospected	چشم انداز
clearing bank	بانک پس انداز
deposit accounts	حساب پس انداز
deposit account	حساب پس انداز
napkins	پیش انداز
napkin	پیش انداز
potholes	دست انداز
pothole	دست انداز
bump	دست انداز
prospects	چشم انداز
prospecting	چشم انداز
landscaping	چشم انداز
provident bank	صندوق پس انداز
saved	پس انداز کردن
save	پس انداز کردن
scoops	خاک انداز
scooping	خاک انداز
scooped	خاک انداز
scoop	خاک انداز
panoramas	چشم انداز
panorama	چشم انداز
landscapes	چشم انداز
penny bank	صندوق پس انداز
landscaped	چشم انداز
trustee savings bank	صندوق پس انداز
landscape	چشم انداز
view	چشم انداز
saves	پس انداز کردن
thundering	صاعقه انداز
dustpan	خاک انداز
ringers	طنین انداز
bowlers	توپ انداز
bowler	توپ انداز
sonorous	طنین انداز
mortar	خمپاره انداز
mortars	خمپاره انداز
rocket launcher	موشک انداز
bumpy	پر از دست انداز
bumpiest	پر از دست انداز
bumpier	پر از دست انداز
catapulted	سنگ انداز
road hole	دست انداز
lookout	چشم انداز
ringer	طنین انداز
rocket launchers	موشک انداز
puddles	دست انداز
puddle	دست انداز
catapults	سنگ انداز
catapulting	سنگ انداز
bomber	بمب انداز
catapult	سنگ انداز
firemen	سوخت انداز
fireman	سوخت انداز
bombers	بمب انداز
lookouts	چشم انداز
starters	راه انداز
starter	راه انداز
trappers	تله انداز
scene	چشم انداز
shovels	خاک انداز
shovelling	خاک انداز