English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
prepossessingly چنانکه جلب توجه نماید
Other Matches
causatively چنانکه دلالت برسبب نماید
grandiosely بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
adequately باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
persuasively چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
to eat humble pie پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
reflexively چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
clearing houses شرکتی که چکها را نقد می نماید
there is nothing like leather هر کسیرا عقل خودبکمال نماید
incongruously بی ی نکه با هم جور باشدیاتطبیق نماید
pseudoscope شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
clearing house شرکتی که چکها را نقد می نماید
an inceptive فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive verb فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
This company guarantees prompt delivery of goods. این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
to the echo چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
dut of court ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
draw attention توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
keyth rope system شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
line of sight خطی که قرنیه چشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
consulage هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
nomothetes کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
bit تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
bits تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
favourite طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
appropriation در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
gurantee period مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
center of gyration نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
so that چنانکه
how چنانکه
in the event that چنانکه
as چنانکه
expressively چنانکه مقصودرابرساند
cresuendo چنانکه صداخردخرد
permissively چنانکه مخیرسازد
dilatorily چنانکه پرشود
insolubly چنانکه اب نشود
pinchingly چنانکه فشاراورد
as it deserves چنانکه باید
as is well known چنانکه مشهور
gratifyingly چنانکه خوشنودسازد
admissibleness چنانکه روا
so to speak چنانکه گویی
prettily چنانکه زیبانماید
coordinately چنانکه یکجورباشد
proper چنانکه شایدوباید
fitfully چنانکه بگیردوول کند
irrecoverably چنانکه بهبودی نپذیرد
meaningly چنانکه مقصودرا برساند
gruesomely چنانکه وحشت اورد
inexpressively چنانکه مقصودرا نرساند
decrescendo چنانکه صداخردخردضعیف شود
gratifyingly چنانکه خوشی دهد
prettily بخوبی چنانکه باید
invulnerably چنانکه زخم برندارد
brilliantly چنانکه برجسته باشد
convincingly چنانکه متقاعد کند
funnily چنانکه خنده اورد
decreasingly چنانکه روبکاهش گذارد
inadmissibly چنانکه روایاجایز نباشد
interminably چنانکه تمام نشود
inexcusably چنانکه نتوان معذوردانست
permissively چنانکه اجازه بدهد
invisibly چنانکه دیده نشود
effusively چنانکه گویی بریزد
heliocentrically چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
inviolably چنانکه سزاوارحرمت باشد
medially چنانکه درمیان باشد
meetly چنانکه در خور باشد
comme il faut چنانکه باید وشاید
pitfully چنانکه سزاوارنکوهش باشد
pliably چنانکه بتوان خم کرد
passably چنانکه بتوان پذیرفت
privatively چنانکه نفی یا استثناکند
perniciously چنانکه زیان اورد
opprobriously چنانکه رسوایی اورد
according to his version چنانکه او شرح میداد
meetly چنانکه باید و شاید
according as چنانکه بدان سان که
culpably چنانکه سزاوارسرزنش باشد
fiscal drag اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
endorser پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
damage feasant درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
dying declarations در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
indefensibly چنانکه دفاع بردار نباشد
inappreciably بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
pleasingly چنانکه خوش ایند باشد
fadelessly چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
perplexingly چنانکه گیج یا حیران سازد
piquantly چنانکه دهن رامزه بیاورد
pestilently چنانکه برای اخلاق مضرباشد
interchangeably چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
engagingly چنانکه سرگرم یامشغول کند
extraneously چنانکه وابسته بموضوع نباشد
euphoniously چنانکه بگوش خوش ایندباشد
immovably چنانکه نتوان جنبش داد
organically چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
sanguinarily چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
epidemically چنانکه همه جاسرایت کند
retroactively چنانکه شامل گذشته شود
assumably چنانکه بتوان فرض کرد
presentably چنانکه بتوان پیشکش کرد
practicably چنانکه بتوان اجرا نمود
as is well known چنانکه همه کس بخوبی میدانند
peerlessly چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
irrefragably چنانکه نتوان تکذیب کرد
inviolately چنانکه بی حرمت نشده باشد
intelligibly واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly چنانکه نتوان درک کرد
intangibly چنانکه نتوان احساس کرد
inseparably چنانکه نتوان سوا کرد
hereditably چنانکه بتوان ارث برد
objectiveness چنانکه در خارج معقول باشد
onerously چنانکه مستلزم انجام تعهدی
perceptibly چنانکه بتوان درک کرد
inexhaustibly چنانکه تهی یاتمام نشود
inexpressibly چنانکه نتوان بیان کرد
commendably چنانکه شایان ستایش باشد
inexpressively چنانکه زبان دار نباشد
illustratively چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
functionally چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
to kick over the traces لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
admissibly بطور قابل قبول چنانکه روا
invidiously چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
paradoxically چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
contemptibly چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
cogently چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
incommunicably چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
colourably چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
penitentially چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
laboriously ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
inerrably چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
sententiously چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
exhaustively چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
inscrutably چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
pardonably چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
bar automatic میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
aerating agent مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
methought چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
accordantly بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
commensurably چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
corrigibly چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
accountably بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
adorably چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
discreditably چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
flowerily چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
nutritively چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
movably چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
maritally چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
inextricably چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
picturesquely چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
nutritiously چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
indefeasibly بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
indescribably چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
implacably از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
retrospectively چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
relevantly بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
attributively بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
modernly بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
irreversibly چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
impalpably چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
irremissibly چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
pestiferously چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
portentously چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pontifically چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
endless repeat [به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
capstan میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
accelerators ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
opaquely چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
irreclaimably بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
ineradicably بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
rough handling of a thing گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
hook کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
inattentive بی توجه
listlessly بی توجه
listless بی توجه
oblivious بی توجه
unresponsive بی توجه
attendance توجه
attendances توجه
heedfulness توجه
mindfully با توجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com