English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
pieces of information چندها تکه اطلاعات
Other Matches
The reporter was held at the checkpoint for several hours. خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
intelligence process جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
information اطلاعات
data اطلاعات
counterintelligence ضد اطلاعات
witting اطلاعات
intelligence اطلاعات
[pieces of] information اطلاعات
data base مبنای اطلاعات
public information اطلاعات عمومی
information technology تکنولوژی اطلاعات
data element جزئیات اطلاعات
tactical intelligence اطلاعات تاکتیکی
defense information اطلاعات دفاعی
data input اطلاعات ورودی
departmental intelligence اطلاعات اداری
communication عبور اطلاعات
critical intelligence اطلاعات حیاتی
intelligence اطلاعات نظامی
data communication انتقال اطلاعات
data item جزئیات اطلاعات
data element عناصر اطلاعات
spial کسب اطلاعات
spial officer افسرتجسس و اطلاعات
stationary information اطلاعات لایتغیر
defense information اطلاعات نظامی
intelligence estimate براورد اطلاعات
records available اطلاعات موجود
critical intelligence اطلاعات مهم
perfect information اطلاعات کامل
information bureau دفتر اطلاعات
intelligence annex پیوست اطلاعات
instruction pipeline کانال اطلاعات
inquiry office دفتر اطلاعات
input information اطلاعات ورودی
input information اطلاعات اولیه
information center مرکز اطلاعات
information explosion انفجار اطلاعات
information retrieval بازیابی اطلاعات
information unit واحد اطلاعات
information transmission انتقال اطلاعات
information theory نظریه اطلاعات
information system سیستم اطلاعات
information source منبع اطلاعات
information service خدمات اطلاعات
information science علم اطلاعات
information revolution تحول اطلاعات
intelligence data عناصر اطلاعات
intelligence department اداره اطلاعات
genetic information اطلاعات وراثتی
pemmican اطلاعات خلاصه
pemican اطلاعات خلاصه
essential elements of information عناصراصلی اطلاعات
ministry of information وزارت اطلاعات
military intelligence اطلاعات نظامی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
marketing intelligence اطلاعات بازاریابی
filter center مرکزتوزیع اطلاعات
financial data اطلاعات مالی
logistical data اطلاعات لجستیکی
ir بازیابی اطلاعات
information مفروضات اطلاعات
flow of information گردش اطلاعات
intelligence service اداره اطلاعات
intelligence service قسمت اطلاعات
intelligence office دفتر اطلاعات
intelligence journal دفتریادداشت اطلاعات
information processing پردازش اطلاعات
data banks بانک اطلاعات
data bank بانک اطلاعات
false information اطلاعات نادرست
information sheet برگه اطلاعات
handout برگه اطلاعات
information on demand اطلاعات با تقاضا
leakage of information نشت اطلاعات
assistant chief of staff,g (intelligenc معاونت اطلاعات
information office دفتر اطلاعات
keep up with the news <idiom> حفظ اطلاعات
combat intelligence اطلاعات رزمی
basic data اطلاعات اولیه
budget data اطلاعات بودجه
Ministry of Information . وزارت اطلاعات
data processing امایش اطلاعات
data processing پرورش اطلاعات
weather intelligence اطلاعات هواشناسی
data processing تهیه اطلاعات
wrong information اطلاعات نادرست
disinformation اطلاعات دورغ
info مخفف اطلاعات
technical data اطلاعات فنی
information desk میز اطلاعات
dissemination پخش اطلاعات
secret اطلاعات سری
secrets اطلاعات سری
combatintelligence اطلاعات رزمی
tactical intelligence اطلاعات جنگی
columnar نمایش اطلاعات درستون ها
information processing carriculum دوره پردازش اطلاعات
information approach روش کسب اطلاعات
information processing center مرکز پردازش اطلاعات
charge coupled device حافظه با اطلاعات چرخان
information and storage and retrieval ذخیره و بازیابی اطلاعات
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
almanac نشریهء اطلاعات عمومی
computer information system سیستم اطلاعات کامپیوتری
almanacs نشریهء اطلاعات عمومی
data card کارت ثبت اطلاعات
almanacks نشریهء اطلاعات عمومی
input داده ها اطلاعات ورودی
combat information center مرکز اطلاعات رزمی
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
information management system سیستم مدیریت اطلاعات
communicates انتقال اطلاعات به کسی
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
external data file فایل اطلاعات خروجی
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic modulation مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
up to date حاوی اخرین اطلاعات
informative حاوی اطلاعات مفید
thesauruses قاموس مجموعه اطلاعات
direct access دسترسی مستقیم به اطلاعات
departmental intelligence اطلاعات وزارت خانهای
dolly کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
advisory area منطقه زیرپوشش اطلاعات
ana منتخبات اطلاعات سودمند
batch مین اطلاعات سفید
thesaurus قاموس مجموعه اطلاعات
up-to-date حاوی اخرین اطلاعات
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
displays نشان دادن اطلاعات
displaying نشان دادن اطلاعات
displayed نشان دادن اطلاعات
display نشان دادن اطلاعات
dollies کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی
data item موارد ذکرشده در اطلاعات
inputted داده ها اطلاعات ورودی
communicate انتقال اطلاعات به کسی
feed back بکارگیری اطلاعات حاصله
communicated انتقال اطلاعات به کسی
batches مین اطلاعات سفید
target information center مرکز اطلاعات هدف
point of sale terminal ترمینال فروش اطلاعات
surveys جمع اوری اطلاعات
surveyed جمع اوری اطلاعات
overprint فهرنویسی کردن اطلاعات
overlap tell پوشش رله اطلاعات
oral information اطلاعات گفتاری [شفاهی]
currents فعلی اخرین اطلاعات
survey جمع اوری اطلاعات
office information system سیستم اطلاعات اداری
personal data sheet برگه اطلاعات فردی
norton si اطلاعات سیستم نورتن
non volatile ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
current فعلی اخرین اطلاعات
random access دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
Where is the information desk? میز اطلاعات کجاست؟
target indications اطلاعات مربوط به هدف
hidden information اطلاعات پنهان کرده
hold something back <idiom> نگهداری اطلاعات از کسی
(not) know the first thing about something <idiom> اطلاعات جزئی داشتن
active اطلاعات را رد و بدل میکند
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
pick someone's brains <idiom> اطلاعات دقیق به کسی
debrief اطلاعات کسب کردن
debriefed اطلاعات کسب کردن
debriefs اطلاعات کسب کردن
massage accounting ثبت اطلاعات پیام ها
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com