English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
there is a rumour that چنین میگویند که
Other Matches
methought چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
they say میگویند
they f. him ازاوتملق میگویند
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indo iranian وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
Manx وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
thus چنین
i express my regret for it که چنین شد
like this چنین
likewise چنین
such چنین
such یک چنین
sic چنین
it happened thaf چنین
so چنین
methinks چنین مینماید
so said darius چنین گفت ....
i imagine he is my friend چنین می پندارم
i was given to understand چنین فهمیدم
secus نه این چنین
beit so چنین باد
beit so چنین باشد
exactly چنین است
such and such چنین و چنان
who said so? که چنین حرفی زد
amen چنین باد
be it so چنین باد
be it so چنین باشد
the report goes چنین گویند
semble چنین به نظر می رسد
meseems چنین بنظرم میرسد
that is not the case مطلب چنین نیست
what [some] people would call [may call] <adj.> که چنین نامیده شده
methinks بنظرم چنین میرسد
Fate had so decreed . I t was so destined . قسمت چنین بود
perhaps so شاید چنین باشد
it follows that..... چنین برمی اید که ....
in that case حال که چنین است
it look as if چنین مینماید که گویی
so called که چنین نامیده شده
is it not ایا چنین نیست
so-called که چنین نامیده شده
i express my regret for it پوزش میخواهم که چنین شد
so-and-so اینکار وانکار چنین وچنان
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
it promisews to be easy چنین مینماید که اسان است
such being the case حال که چنین است دراینصورت
so to speak اگربتوان چنین چیزی گفت
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. ابدا"چنین چیزی نیست
is that so? ایا وا قعا چنین است
But fate decreed otherwise. اما قسمت چنین بود .
so and so اینکار وانکار چنین وچنان
scilicet از این چنین استنباط میشود.....
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
The story goes that … آورده اند که (چنین روایت کنند )…
Such a thing does not exist at all . چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
coloratura خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
coloraturas خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
dedications قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
he pretended to be asleep چنین وانمود کرد که خواب است
so to peaking اگر بتوان چنین چیزی گفت
dedication قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
I never saw anything like it. من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
It was inappropriate to make such a remark . مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
Not on your life ! هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
No such a thing has been stipulated in the contract. درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
sic علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
sick علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
the big three ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
this day six months شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
imperialism استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
immunity به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
If so, you've only yourself to blame. اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
if so اگر هست اگر چنین است
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com