Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
Other Matches
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
dramas	درام
drama	درام
dramaturge	درام نویس
magnetic drum	درام مغناطیسی
dramaturgy	فن درام نویسی
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
drummed	درام سیلندر استوانه
drum	درام سیلندر استوانه
adrama in acts	درام درپنج پرده
donnee	موضوع داستان یا درام
drum controller	کنترل کننده درام
magnetic drum system	سیستم درام مغناطیسی
magnetic drum memory	حافظه با درام مغناطیسی
dramatize	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatises	بشکل درام یا نمایش دراوردن
vaudeville	درام دارای رقص و اواز
magnetic drum file memory	درام مغناطیسی حافظه بزرگ
magnetic drum	طبلک مغناطیسی درام حافظه
dramatised	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatized	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatizes	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatising	بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatizing	بشکل درام یا نمایش دراوردن
protasis	نخستین قسمت درام قدیم رومی
vaude	نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
leitmotif	عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotive	عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
quatre	چهار
four	چهار
quarter	چهار یک
quadrilateral	چهار بر
quadrupled	چهار لا
quadrilaterals	چهار بر
quadruples	چهار لا
quadrupling	چهار لا
tetrad	چهار
tetragon	چهار بر
quadrate	چهار یک
quadruple	چهار لا
quadrupeds	چهار پا
quadruped	چهار پا
quartile	چهار یک
backfour	چهار مدافع
tetragon	چهار ضلعی
footstool	چهار پایه
footstools	چهار پایه
four cycle	چهار چرخه
point four	اصل چهار
tetradactylous	چهار پنجهای
quadrangular	چهار گوشه
tetragon	چهار گوشه
four dimensional	چهار بعدی
four o'clock	ساعت چهار
tetrahedron	چهار وجهی
four way	چهار راه
four way	چهار لولهای
long legged	چهار پایه
tetrahedral	چهار وجهی
tetrahedral	چهار ضلعی
four pole	چهار قطبی
tetrad	چهار عنصری
quadrant	چهار گوش
quadrant	چهار یک دایره
quadrisyllabic	چهار هجائی
quadrivalent	چهار بنیانی
cross legged	چهار زانو
quadrivalent	چهار ارزشی
tetrasyllabic	چهار هجائی
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
square dome	چهار طاقی
four	عدد چهار
all fours	چهار دست و پا
quadrifid	چهار شکافی
quadric	چهار تایی
quadrilateral	چهار ضلعی
quadrilateral	چهار جانبه
quadraple	چهار برابر
foursquare	چهار ضلعی
tertramerous	چهار جزئی
quadrilaterals	چهار ضلعی
quadrate	چهار گوش
quadrilaterals	چهار جانبه
double breasted	کت چهار دکمه
qyaternary	چهار تایی
quad	چهار قلو
squares	چهار گوش
squaring	چهار گوش
the four seasons	چهار فصل
gallop	چهار نعل
gallops	چهار نعل
the cardinal humours	چهار ابگونه
all eyes	چهار چشمی
intersections	چهار راه
squared	چهار گوش
square	چهار گوش
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
quad	چهار گوش
close	چهار گوشه
quads	چهار قلو
quads	چهار گوش
quadruplet	چهار گانه
quadruplets	چهار گانه
Wednesday	چهار شنبه
creep	چهار دست و پا
Wednesdays	چهار شنبه
tetravalent	چهار بنیانی
tetrameter	چهار وزنی
tetratomic	چهار اتمی
tetrastichous	چهار جزیی
tetrastich	چهار بیتی
tetrapod	پروانه چهار پا
quadripartite	چهار جزئی
tetrasporous	چهار هاگی
galloped	چهار نعل
tetrasporic	چهار هاگی
tetramerous	چهار جزیی
tetraphyllous	چهار برگه
tetravalent	چهار فرفیتی
quadrupling	چهار تایی
quadrupled	چهار تایی
quadrupled	چهار گانه
intersection	چهار راه
quadruple	چهار گانه
quadruple	چهار تایی
quadrupling	چهار گانه
quadruples	چهار گانه
quadruples	چهار تایی
estipite	ستون چهار گوش
Egyptian triangle	[سه، چهار یا پنج گوش]
graticule	چهار خانه کردن
curb-roof	شیروانی چهار تکه
magnetic quadrupole	چهار قطبی مغناطیسی
cross-vault	طاق چهار بخش
cross-quarter	[آرایش گل چهار برگی]
full edged	چهار تراش کامل
quadded cable	کابل چهار سیمی
phantomed cable	کابل چهار سیمی
gridiron	شبکه چهار خانه
it is four months old	چهار ماهه است
tetrode	لامپ چهار قطبی
mansard	شیروانی چهار ترک
mooring swivel	مدور چهار راه
phantom circuit	مدار چهار سیمی
stool	کرسی [سه یا چهار پایه]
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
Italian roof	بام چهار طرفه
inclosure	چهار دیواری حصار
cloister-vault	طاق چهار ترک
twice is	2 ضرب در 2 میشود چهار
scow	قایق چهار گوش
space time	دستگاه چهار بعدی
the big four	بزرگان چهار گانه
square wave	موج چهار گوش
teragram	واژه چهار حرفی
terrachord	یک رشته چهار پردهای
tetrachromatism	دید چهار رنگی
tetragonal distortion	واپیچش چهار گوشهای
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
tetrapetalous	دارای چهار گلبرگ
tetrandrous	دارای چهار کاسبرگ
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
quaternion	بخش چهارگانه چهار
quartan	چهار روز یکبار
diagonal	قطر چهار ضلعی
eyes in the back of one's head <idiom>	چهار چشمی پاییدن
quadrennial	چهار سال یکبار
four blade beater	همزن چهار تیغه
round-the-clock	بیست و چهار ساعته
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
jct	مخفف چهار راه
four-square	چهار گوشهی کامل
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
quadruple address	با نشانی چهار کانه
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
quadruple pact	پیمان چهار جانبه
quadruple pact	میثاق چهار جانبه
tetrameter	شعر چهار وتدی
four wheel drive	محرک چهار چرخ
skated	ماهی چهار گوش
distorted tetrahedron	چهار وجهی واپیچیده
skate	ماهی چهار گوش
double pair royal	چهار برگ یکجور
four address computer	کامپیوتر چهار نشانی
creeps	چهار دست و پا رفتن
creep	چهار دست و پا رفتن
quadrangles	چهار ضلعی چهارگوشه
quadrangle	چهار ضلعی چهارگوشه
cardinal points	چهار جهت اصلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com