Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
How much new machinery has been installed ?
چه اندازه ماشین آلات جدید نصب شده است ؟
Other Matches
to respond to something
واکنش نشان دادن به چیزی
[مهندسی برق]
[مهندسی ماشین آلات]
to react to something
واکنش نشان دادن به چیزی
[مهندسی برق]
[مهندسی ماشین آلات]
component efficiency
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
metal ware
آلات فلزی
rehyphenation
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
imagism
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installing
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
gauged
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
gauge
اندازه اندازه گیر
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
new
جدید
up-to-date
جدید
maidens
جدید
novels
جدید
novel
جدید
maiden
جدید
new-
جدید
modern
جدید
recent
جدید
unprecedented
جدید
unprecedentedly
جدید
newest
جدید
up to date
جدید
newer
جدید
modern physics
فیزیک جدید
probed
اکتشاف جدید
innovation
حرکت جدید
innovations
حرکت جدید
newfound
جدید الاکتشاف
fresh target
هدف جدید
It's not new.
جدید نیست.
probes
اکتشاف جدید
neologisms
واژه جدید
neologism
واژه جدید
new deal
سیاست جدید
new deal
قرار جدید
neoteric
جدید تازه
reorganization
صورت جدید
postulancy
جدید الورودی
the new testament
عهد جدید
probe
اکتشاف جدید
neogenesis
تولید جدید
reprinted
چاپ جدید
modern system
نظام جدید
freshmen
جدید الورود
freshman
جدید الورود
modern sector
بخش جدید
neophytes
جدید الایمان
modern
جدید مدرن
neophyte
جدید الایمان
postulant
جدید الورود
New Year
سال جدید
reprint
چاپ جدید
reprinting
چاپ جدید
revision
چاپ جدید
reprints
چاپ جدید
recent development
بسط جدید
revisions
چاپ جدید
proselyte
جدید الایمان
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
rehoused
بخانه جدید رفتن
neoanthropic
وابسته به انسان جدید
one nails drives another
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
kakapo
طوطی زلاند جدید
rehouses
بخانه جدید رفتن
rehousing
بخانه جدید رفتن
drafts
بازیگر جدید تیم
drafted
بازیگر جدید تیم
acclimating
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates
به اب و هوای جدید خو گرفتن
neo-
پیشوند بمعنی جدید
reseats
صندلی جدید دادن
acclimated
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
imagism
مکتب شعر جدید
reseat
صندلی جدید دادن
used
آنچه جدید نیست
draft
بازیگر جدید تیم
resurfaces
لایهی جدید افزودن
neoanthropic
شبیه انسان جدید
neoplatonism
مکتب افلاطونیون جدید
on the bandwagon
<idiom>
مشهوریت گروه جدید
bring some new facts to light
<idiom>
کشف حقایق جدید
currency
جدید بودن نقشه
currencies
جدید بودن نقشه
resurfaced
لایهی جدید افزودن
resurface
لایهی جدید افزودن
forwarding address
آدرس پستی جدید
ultramodern
خیلی جدید متجدد
reseating
صندلی جدید دادن
reseated
صندلی جدید دادن
neo
پیشوند بمعنی جدید
involucrum
تشکیل استخوان جدید
rehouse
بخانه جدید رفتن
restore
برگرداندن به وضعیت جدید
restored
برگرداندن به وضعیت جدید
restores
برگرداندن به وضعیت جدید
restoring
برگرداندن به وضعیت جدید
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
release
قراردادن محصول جدید دربازار
kiwi
نوعی مرغ زلاند جدید
released
قراردادن محصول جدید دربازار
get in the swing of things
<idiom>
به شرایط جدید عادت کردن
releases
قراردادن محصول جدید دربازار
analysis
یات هزینههای محصول جدید
natality
تعداد زایش وموالید جدید
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
New Testament
کتب عهد جدید مسیحیان
infanticide
قاتل بچه جدید الولاده
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
epoch
اغاز فصل جدید عصر
newfound
جدید الاختراع تازه پیداشده
neoplatonic
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
acclimation
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
cenogenesis
ایجاد میشود نسل جدید
installation
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
kiwis
نوعی مرغ زلاند جدید
renaming
دادن نام جدید به فایل
demotic
وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
renames
دادن نام جدید به فایل
renamed
دادن نام جدید به فایل
rename
دادن نام جدید به فایل
epochs
اغاز فصل جدید عصر
installations
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
granfather file
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
zelanian
Zeland New وابسته به زلاند جدید
precursors
ماده متشکله جسم جدید
precursor
ماده متشکله جسم جدید
maori
قبایل مائوری زلاند جدید
The new bI'll was ratified. Unanimously.
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
upgrade
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
development
برنامه ریزی تولید محصول جدید
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
developments
برنامه ریزی تولید محصول جدید
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
icot
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com