English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
gopher wood چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
Other Matches
dye wood چوبی که ازان رنگ میگیرند
logogram چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
specification یات مشخصات ساخته نشده باشد
timber dam سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
iambic verse شعری که بحر ان بر وتدمجموع ساخته شده باشد
corniche جادهای که بر لبه پرتگاهی ساخته شده باشد
product محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
products محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
frame house خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
garboard پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
nog میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
hush ship کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
large ship کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
printwheel چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
slip rope مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
capital ship کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
noggin سطل چوبی لیوان چوبی
noggins سطل چوبی لیوان چوبی
naggin سطل چوبی لیوان چوبی
treenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
therefter ازان پس
therefter پس ازان
thereof=of that ازان
thence پس ازان
away پس ازان
afterwards پس ازان
it is all greek to me ازان سودرنمیاورم
eftsoon اندکی پس ازان
therein ازان حیث
thereafter بعد ازان
long a مدتهاپس ازان
this is inferior to that این ازان
subsequent to that event پس ازان رویداد
it is pervious to light روشنایی ازان می گذرد
next نزدیک ترین پس ازان
he is not of that stamp ازان جنس نیست
this is better than that این ازان بهتراست
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dice box پیالهای که طاس را ازان میریزند
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
wellŠwhat of it? چه نتیجهای ازان بدست می اید
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
it is not d. نمیتوان ازان صرف نظر کرد
mofette دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
i gave up the idea ازان خیال صرف نظر کردم
fitch موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
it came to my knowledge من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
feed door دری که ازان سوخت درکوره میریزند
secernent اندامی که چیزی ازان تراوش کند
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
fly bane یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fustic یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
one's pet aversion چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
fly agaric یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
it savours of revenge بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
to slit hide into thongs پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
to say grace دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
redan استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
special vertict رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
modular construction ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
dead line خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
mulch که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
muslin یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulches که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
grey matter بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
floating fender زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
edge detection اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
calibrated orifice سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
wrought ساخته
framed ساخته
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
reentrant subroutine زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
prefabs پیش ساخته
prefab پیش ساخته
made ساخته شده
simulated شبیه ساخته
paved ford گدار ساخته
artificalism ساخته پنداری
precast پیش ساخته
pucka ساخته شده
officinal ساخته واماده
prefabricate پیش ساخته
pukka ساخته شده
makable ساخته شدنی
manufactured head سر ساخته شده
soi disant خود ساخته
self made خود ساخته
prefabricated پیش ساخته
i do not have it in me از من ساخته نیست
it is made ساخته میشود
hand made ساخته دست
haniwork دست ساخته
ruled surface سطح خط ساخته
self-made خود ساخته
bamboos ساخته شده از نی
immature نیم ساخته
self formed خود ساخته
bamboo ساخته شده از نی
fecit ساخته است
self constituted خود ساخته
irowork اهن ساخته
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
tubular ساخته شده ازلوله
pre cast concrete بتن پیش ساخته
pre fabricated پیش ساخته شده
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
it is made ساخته شده است
stanchion ستون پیش ساخته
build up beam تیر ساخته شده
blueprints نقشه پیش ساخته
india rubbers ساخته شده از لاستیک
india rubber ساخته شده از لاستیک
modular design مدل پیش ساخته
zipgun طپانچه دست ساخته
built up beam تیر ساخته شده
marmorean ساخته شده از مرمر
marmoreal ساخته شده از مرمر
wolframic ساخته شده ازتنگستن
high wrought با استادی ساخته شده
heparin که در کبد ساخته میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com