Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
swizzle stick |
چوب نازکی برای بهم زدن مشروب |
|
|
Other Matches |
|
xylotomy |
برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی |
liquor |
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب |
liquors |
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب |
flimsiness |
نازکی |
exility |
نازکی |
nicely |
نازکی |
fragility |
نازکی |
thinness |
نازکی |
extenuation |
نازکی |
tenuity |
نازکی |
gauziness |
نازکی |
fragilely |
به نازکی |
d. of constitution |
نازکی وجود |
frangibility |
نازکی فریفی |
d. of feeling |
نازکی احساسات |
exquisiteness |
حساسیت نازکی طبع |
chromosphere |
لایه نازکی از گازهای نسبتاشفاف |
deposit |
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده |
deposits |
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده |
fibre optics |
انتقال دهنده نوار نازکی ازنور |
reversing layer |
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید |
deposits |
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد |
deposit |
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد |
corona |
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن |
reed valve |
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود |
coronas |
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن |
ink jet printer |
دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند |
shim |
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه |
cross flow |
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند |
scrim |
پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند |
drinks |
مشروب |
pottle |
مشروب |
tippled |
مشروب |
strunt |
مشروب |
beverage |
مشروب |
tipples |
مشروب |
tipple |
مشروب |
tippling |
مشروب |
drink |
مشروب |
beverages |
مشروب |
palnut |
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود |
slugged |
یک جرعه مشروب |
slugs |
یک جرعه مشروب |
booze |
مشروب الکلی |
slug |
یک جرعه مشروب |
shot |
یک گیلاس مشروب |
shots |
یک گیلاس مشروب |
halazone |
پودرضدعفونی اب مشروب |
booziest |
وابسته به مشروب |
boozy |
وابسته به مشروب |
boozier |
وابسته به مشروب |
boozed |
مشروب الکلی |
boozes |
مشروب الکلی |
liquor |
مشروب الکلی |
liquors |
مشروب الکلی |
rummer |
لیوان مشروب |
bootleg |
مشروب قاچاق |
barkeep |
مشروب فروش |
birl |
مشروب خوردن |
slumgulion |
مشروب بی مزه |
snorts |
جرعه مشروب |
boozing |
مشروب الکلی |
purl |
مشروب مالت |
purled |
مشروب مالت |
purling |
مشروب مالت |
purls |
مشروب مالت |
drinker |
مشروب خور |
snorted |
جرعه مشروب |
snorting |
جرعه مشروب |
barkeeper |
مشروب فروش |
boozers |
مشروب خور |
hooch |
مشروب تند |
drinkers |
مشروب خور |
snort |
جرعه مشروب |
boozer |
مشروب خور |
A good stiff ( strong ) alchoholic drink . |
مشروب پرمایه |
intoxicants |
مشروب مسکر |
intoxicant |
مشروب مسکر |
nightcaps |
مشروب قبل ازخواب |
supped |
شام دادن مشروب |
strong drink |
مشروب قوی و پر الکل |
sup |
شام دادن مشروب |
grogshop |
دکان مشروب فروشی |
dramshop |
بار مشروب فروشی |
dramshop |
سالن مشروب فروشی |
supping |
شام دادن مشروب |
puffing |
مشروب گازدار پفک |
sups |
شام دادن مشروب |
nightcap |
مشروب قبل ازخواب |
wish wash |
مشروب ابکی اب زیپو |
swizzle |
مشروب مست کننده |
puffs |
مشروب گازدار پفک |
It melts in the mouth. |
مثل آب مشروب می خورد |
puff |
مشروب گازدار پفک |
rum running |
حمل مشروب قاچاق |
carouse |
در مشروب افراط کردن |
stimulant |
مشروب الکلی انگیزه |
stimulants |
مشروب الکلی انگیزه |
hooch |
مشروب قاچاقی وپست |
bottlegger |
فروشنده مشروب قاچاق |
john barleycorn |
مشروب الکلی خانگی |
hard drink |
مشروب قوی و پر الکل |
bibber |
ادم معتاد به مشروب |
hollands |
جین یا مشروب هلندی |
carousing |
در مشروب افراط کردن |
carouses |
در مشروب افراط کردن |
caroused |
در مشروب افراط کردن |
bowlers |
مشروب خوارافراطی دائم الخمر |
to take a cup too much <idiom> |
بیش از اندازه مشروب خوردن |
slopping |
مشروب رقیق وبی مزه |
slopped |
مشروب رقیق وبی مزه |
slop |
مشروب رقیق وبی مزه |
He drank himself to death. |
آنقدر مشروب خورد تامرد |
bone dry |
کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند |
skid row |
محله مشروب فروشهای ارزان |
slosh |
غذای چسبناک مشروب لزج |
sloshes |
غذای چسبناک مشروب لزج |
sloshing |
غذای چسبناک مشروب لزج |
schnapps |
مشروب جین قوی هلندی |
shebeen |
مشروب فروش بدون پروانه |
bowler |
مشروب خوارافراطی دائم الخمر |
punch |
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر |
punches |
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر |
punched |
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر |
He gets keyed up with a few drinks . |
با چند گیلاس مشروب میزان می شود |
ratafee |
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ |
root beer |
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه |
root beers |
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه |
refect |
با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن |
mazer |
جام مشروب خوری چوبی بزرگ |
swats |
ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی |
ratafia |
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ |
To drink on an empty stomach. |
روی شکم خالی مشروب خوردن |
traumatised |
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن |
traumatises |
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن |
traumatising |
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن |
traumatize |
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن |
traumatizing |
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن |
daiquiri |
مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر |
soda water |
مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد |
traumatizes |
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن |
traumatized |
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن |
After a few drinks, everyone got a bit high. |
پس از چند گیلاس مشروب کله ها همه گرم شد. |
to have a spree |
حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...] |
to be on the razzle |
حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...] |
to have a binge |
حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...] |
tom collins |
نوعی مشروب الکلی مرکب ازجین واب وغیره |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
treating |
جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان |
chaser |
آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند |
drinker’s nose |
آدمی که دماغش قرمز است [چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد] [اصطلاح روزمره] |
boozer's nose |
آدمی که دماغش قرمز است [چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد] [اصطلاح روزمره] |
red-nose |
آدمی که دماغش قرمز است [چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد] [اصطلاح روزمره] |
badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
bum |
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن |
bummed |
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن |
bumming |
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن |
bums |
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن |
jointer |
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی |
microsoft |
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی |
grace cup |
گیلاس مشروب پس از شام گیلاس خداحافظی |
drives |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
drive |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
liquor |
مایع زدن مشروب زدن به |
bistro |
اغذیه فروشی و مشروب فروشی |
liquors |
مایع زدن مشروب زدن به |
bistros |
اغذیه فروشی و مشروب فروشی |
strategies |
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی |
strategy |
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی |
infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
IrDA |
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند |
recalls |
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش |
c |
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع |
recalled |
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش |
recall |
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش |
narrative |
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم |
Ackerman's function |
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت |
narratives |
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم |
revenue tax |
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی |
teacloth |
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها |
iil |
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر |
permanent |
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند |
teacloths |
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها |
no show |
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود |
bin |
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند |
bins |
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند |
intubation |
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان |
grammar |
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
grammars |
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن |
cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
gather shot |
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول |
scratch |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratches |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratched |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratching |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
bread and point |
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است |