English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
battier چوگان مانند
battiest چوگان مانند
batty چوگان مانند
Other Matches
mallet چوگان
wicket چوگان
bat چوگان
polo stick چوگان
bats چوگان
batted چوگان
wickets چوگان
bandied چوگان بازی کچ
bat چوگان زدن
bats چوگان زدن
cleek چوگان سراهنی
batted چوگان زدن
bandies چوگان بازی کچ
bandy چوگان بازی کچ
pall mall گوی چوگان
mallet field زمین چوگان
lacrosse چوگان سرپهن
battledore چوگان پهن
polo چوگان بازی
bandying چوگان بازی کچ
play club دربازی گلف چوگان
puttering چوگان دسته کوتاه
hosel سرپیچ چوگان گلف
putters چوگان دسته کوتاه
indoor polo چوگان در تالار سرپوشیده
puttered چوگان دسته کوتاه
putter چوگان دسته کوتاه
bandying بحث کردن چوگان سر کج
golf بازی چوگان یا گلف
strike zone سیرمجاز گوی چوگان زن
bandied بحث کردن چوگان سر کج
golf club چوگان گلف بازی
bandy بحث کردن چوگان سر کج
backhand stroke ضربت چوگان از پشت سر
bandies بحث کردن چوگان سر کج
mallet کلوخ کوب چوگان
hockey چوگان بازی با اصول فوتبال
chukkar زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
chukker زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
pall mall چوگان مخصوص بازی پال مال
pitch توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
crosse چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
sclaff سیلی نرم برزمین خوردن چوگان گلف
pitches توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
high goal polo چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
polo بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
sclaff تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
to catch out a batsman گوی رادرهواگرفتن وبدین وسیله نوبت را ازدست چوگان زن بیرون کرد
sand iron یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate لایه مانند ورقه مانند
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
tendinous بی مانند
reedy نی مانند
reediest نی مانند
plumose پر مانند
analogous مانند
liplike لب مانند
analogues مانند
lambdoid مانند
analogue مانند
similiar مانند
thready نخ مانند
goatish بز مانند
frothy کف مانند
threadlike نخ مانند
similar مانند
pipelike نی مانند
simulant مانند
mammilliform مانند
unapproachable بی مانند
without an e. بی مانند
unprecedentedly بی مانند
unprecedented بی مانند
inimitable بی مانند
capillaceous مانند نخ
capitate مانند سر
reedier نی مانند
filiform نخ مانند
incomparable بی مانند
womanlike زن مانند
blotchy لک مانند
plumelike پر مانند
vide مانند
mammilary مانند
encephaloid مخ مانند
fluty نی مانند
floriform گل مانند
etc و مانند آن
inapproachable بی مانند
etcetera و مانند ان
penniform پر مانند
feathery پر مانند
unique بی مانند
nearest مانند
nearer مانند
foggy مانند مه
neared مانند
myrtle formed اس مانند
uniquely بی مانند
near مانند
as مانند
icily یخ مانند
aquiform اب مانند
foggier مانند مه
foggiest مانند مه
tougher پی مانند
anthoid گل مانند
after the example of مانند
nearing مانند
nears مانند
near- مانند
argillaceous گل مانند
unequalled بی مانند
castellated دژ مانند
argillaceous رس مانند
toughest پی مانند
unequaled بی مانند
tough پی مانند
arundinaceous نی مانند
impish جن مانند
gypsiferous گچ مانند
unparalleled بی مانند
string نخ مانند
and so on و مانند ان
fulidal اب مانند
analog مانند
reniform کلیه مانند
lactescent شیر مانند
crinoid زنبق مانند
rheumatoid مانند روماتیسم
cryptand حجره مانند
lam dacism مانند لام
cowish گاو مانند
charry زغال مانند
reeding طرح نی مانند
chondroid غضروف مانند
coralline مرجان مانند
corvine کلاغ مانند
cloistral دیر مانند
collective goods مانند جاده
columniform ستون مانند
sacciform کیسه مانند
puriform چرک مانند
coriaceous چرم مانند
puppyish توله سگ مانند
pterygoid بال مانند
prurigmous مانند خنش
leatheroid چرم مانند
lamblkin بره مانند
pyramidic اهرام مانند
corpuscular گویچه مانند
pouchy کیسه مانند
coroniform تاج مانند
ravined کلاغ مانند
cicatricial مانند اثرزخم
cinderous خاکستر مانند
corneous شاخ مانند
rattish موش مانند
ramiform شاخه مانند
racemiform خوشه مانند
coralloid مانند مرجان
saccate کیسه مانند
sanguineous خون مانند
sagittary مانند تیر
asteroidal مانند ستاره
auriform گوش مانند
baccate توت مانند
haematoid خون مانند
malty مالت مانند
maddish دیوانه مانند
saddlebacked زین مانند
saclike کیسه مانند
ferny سرخس مانند
lithoid سنگ مانند
as usual مانند همیشه
scabious دله مانند
as ever مانند همیشه
anguine مار مانند
platelike بشقاب مانند
annular حلقه مانند
anthracoid مانند گنده
sciurine سنجاب مانند
scalelike ترازو مانند
apelike میمون مانند
scalelike فلس مانند
arborescent شاخه مانند
arciform قوس مانند
argillaceous مانند خاک رس
aphthoid برفک مانند
benzenoid بنزن مانند
lipomatous چربی مانند
rodlike میله مانند
mastoid پستان مانند
lateritious اجر مانند
canaliculate ابراه مانند
mercurous جیوه مانند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com