Dictiornary-Farsi | چپاندن انباشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 87 (6 milliseconds)

English	Persian
stuff	چپاندن انباشتن
stuffed	چپاندن انباشتن
stuffs	چپاندن انباشتن


Other Matches

thrusting	چپاندن
thrusts	چپاندن
jam	چپاندن
squeezes	چپاندن
squeeze	چپاندن
squeezed	چپاندن
jams	چپاندن
squeezing	چپاندن
thrust	چپاندن
to beat into	چپاندن در
jammed	چپاندن
to overload stomach	چپاندن
crams	چپاندن
cramming	چپاندن
cram	چپاندن
crammed	چپاندن
packs	توده کردن بزور چپاندن
pack	توده کردن بزور چپاندن
accruing	انباشتن
stuff	انباشتن
hills	انباشتن
hill	انباشتن
stuffed	انباشتن
stashes	انباشتن
roll up	انباشتن
cumulation	انباشتن
cumulate	انباشتن
agglomerate	انباشتن
stashing	انباشتن
stashed	انباشتن
stash	انباشتن
hoards	انباشتن
hoarded	انباشتن
hoard	انباشتن
stuffs	انباشتن
treasur up	انباشتن
accrues	انباشتن
stacked	انباشتن
accumulates	انباشتن
stack	انباشتن
accumulate	انباشتن
accumulating	انباشتن
hoardings	انباشتن
hoarding	انباشتن
accrue	انباشتن
stuffing	انباشتن
stacks	انباشتن
bulk	انباشتن
assembled	انباشتن گرداوردن
fill	انباشتن اکندن
stack up	روی هم انباشتن
assembles	انباشتن گرداوردن
assemble	انباشتن گرداوردن
huddling	روی هم انباشتن
huddled	روی هم انباشتن
huddle	روی هم انباشتن
huddles	روی هم انباشتن
fills	انباشتن اکندن
pyramid	رویهم انباشتن
accumulating	رویهم انباشتن
accumulates	رویهم انباشتن
accumulate	رویهم انباشتن
dump	رونوشت انباشتن
stows	پریدن انباشتن
pyramids	رویهم انباشتن
stow	پریدن انباشتن
stowed	پریدن انباشتن
stowing	پریدن انباشتن
garner	انبار کردن انباشتن
agglomerate	جمع کردن انباشتن
garners	انبار کردن انباشتن
stack	انباشتن پشته کردن
garnering	انبار کردن انباشتن
stacked	انباشتن پشته کردن
ingather	انباشتن خرمن برداشتن
stacks	انباشتن پشته کردن
overstuff	با اشیا زیاد انباشتن
garnered	انبار کردن انباشتن
overstuff	بیش ازحد لزوم انباشتن
bank	رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
banks	رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
plenish	با اثاثه انباشتن تجهیز کردن
to store up something	انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
pondage	گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر