Total search result: 201 (36 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to check out something |
چیزی را بررسی یا امتحان کردن |
|
|
Other Matches |
|
try (something) out <idiom> |
امتحان کردن(چیزی) |
to try something completely new <idiom> |
چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن |
to make a study of something |
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن |
to have [take] a closer look at something |
چیزی را با دقت بررسی کردن |
controlling |
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی |
control |
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی |
controls |
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی |
To weight the pros and cons of something. |
خوب وبد چیزی را بررسی کردن (سنجیدن ) |
controls |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
controlling |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
control |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
to try something on |
چیزی را برای امتحان پوشیدن |
monitors |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitored |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitor |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
checks |
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر |
checked |
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر |
check |
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر |
to watch something |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
tests |
امتحان کردن |
to bring to the proof |
امتحان کردن |
examine |
امتحان کردن |
to give an examination |
امتحان کردن |
test |
امتحان کردن |
try |
امتحان کردن |
examined |
امتحان کردن |
examining |
امتحان کردن |
trial |
امتحان کردن |
tries |
امتحان کردن |
examines |
امتحان کردن |
put to test |
امتحان کردن |
trials |
امتحان کردن |
to make a trial of |
امتحان کردن |
tested |
امتحان کردن |
to plagiarize |
در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن |
to copy |
در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن |
to crib |
در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن |
try on <idiom> |
امتحان کردن لباس |
checks |
امتحان کردن بازرسی |
check |
امتحان کردن بازرسی |
tests |
ازمایش کردن امتحان |
reexamine |
دوباره امتحان کردن |
test |
ازمایش کردن امتحان |
invigilating |
در امتحان نظارت کردن |
checked |
امتحان کردن بازرسی |
invigilates |
در امتحان نظارت کردن |
tested |
ازمایش کردن امتحان |
invigilate |
در امتحان نظارت کردن |
invigilated |
در امتحان نظارت کردن |
to stop somebody or something |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
palpate |
لمس کردن امتحان نمودن |
to put to proof |
امتحان کردن محک زدن |
crammed |
خودرا برای امتحان اماده کردن |
cramming |
خودرا برای امتحان اماده کردن |
crams |
خودرا برای امتحان اماده کردن |
cram |
خودرا برای امتحان اماده کردن |
examinations |
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن |
examination |
معالجه کردن بازجویی امتحان کردن |
analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
feasibility |
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه |
analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال |
inferences |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
inference |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
extensions |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
extension |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
scored |
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن |
score |
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن |
scores |
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن |
link |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
leap frog test |
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |
automatic |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
to portray somebody [something] |
نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن] |
verify |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
verifying |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
verifies |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
verified |
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت |
enquired |
تحقیق کردن امتحان کردن |
inquired |
تحقیق کردن امتحان کردن |
enquires |
تحقیق کردن امتحان کردن |
inquire |
تحقیق کردن امتحان کردن |
inquires |
تحقیق کردن امتحان کردن |
crammer |
کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است |
to see something as something [ to construe something to be something] |
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن] |
to regard something as something |
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن] |
lay hands upon something |
جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن |
systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
to depict somebody or something [as something] |
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن] |
to appreciate something |
قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی] |
modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
covet |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
coveting |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
covets |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
correction |
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند |
to scramble for something |
هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی] |
think nothing of something <idiom> |
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن |
edited |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
edit |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
To weight up the pros and cons of something . |
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن ) |
study |
بررسی کردن |
dissect [analyse] |
بررسی کردن |
checked |
بررسی کردن |
probes |
بررسی کردن |
studies |
بررسی کردن |
explore |
بررسی کردن |
indagate |
بررسی کردن |
surveys |
بررسی کردن |
probed |
بررسی کردن |
probe |
بررسی کردن |
look into |
بررسی کردن |
investigate |
بررسی کردن |
inspect |
بررسی کردن |
perusing |
بررسی کردن |
peruses |
بررسی کردن |
examine |
بررسی کردن |
enquire into |
بررسی کردن |
determine |
بررسی کردن |
check |
بررسی کردن |
perused |
بررسی کردن |
bolt [examine] |
بررسی کردن |
peruse |
بررسی کردن |
scrutinize |
بررسی کردن |
survey |
بررسی کردن |
studying |
بررسی کردن |
assay |
بررسی کردن |
analyze [American] |
بررسی کردن |
evaluate |
بررسی کردن |
check |
بررسی کردن |
surveyed |
بررسی کردن |
study |
بررسی کردن |
survey |
بررسی کردن |
checks |
بررسی کردن |
analyse [British] |
بررسی کردن |
reconcider |
بررسی کردن |
rectify |
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی |
rectified |
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی |
sleep on it <idiom> |
به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن |
rectifies |
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی |
reviewing |
بررسی کردن مرور |
reviewed |
بررسی کردن مرور |
reviews |
بررسی کردن مرور |
surveillance |
تجسس بررسی کردن |
review |
بررسی کردن مرور |
scrutinizes |
بدقت بررسی کردن |
scrutinized |
بدقت بررسی کردن |
scrutinize |
بدقت بررسی کردن |
check |
مقابله کردن بررسی |
scrutinising |
بدقت بررسی کردن |
scrutinises |
بدقت بررسی کردن |
survey |
بررسی کردن بازدید |
checks |
مقابله کردن بررسی |
scrutinised |
بدقت بررسی کردن |
scrutinizing |
بدقت بررسی کردن |
surveyed |
بررسی کردن بازدید |
surveys |
بررسی کردن بازدید |
checked |
مقابله کردن بررسی |
to give up [to waste] something |
ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی] |
see about (something) <idiom> |
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن |
inspected |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspects |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspect |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
inspecting |
جستجو کردن بررسی کردن کنترل |
scanned |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |
scans |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |
scan |
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن |
analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
x ray |
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس |
to cross-check the result with a calculator |
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن |
to browse |
بررسی عمومی کردن [علوم کامپیوتر] |
senses |
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است |
sense |
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است |
summation check |
بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن |
sensed |
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است |
to mind somebody [something] |
اعتنا کردن به کسی [چیزی] [فکر کسی یا چیزی را کردن] |
fix |
می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی |
fixes |
می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی |
residue check |
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر |
caveatemptor |
اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد |
vertical redundancy check |
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی |
walkthrough |
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود |
examinations |
امتحان ها |
tests |
امتحان ها |
quizzes |
امتحان |
trials |
امتحان ها |
tentatively |
من باب امتحان |
quiz |
امتحان |
trials |
امتحان |
trial |
امتحان |
test |
امتحان |
quiz [American] |
امتحان |
trial |
امتحان |
examination |
امتحان |
inspection |
امتحان |
assay |
امتحان |
assays |
امتحان |