Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (3 milliseconds)
English	Persian
nightclub	کاباره رفتن
nightclubs	کاباره رفتن
Other Matches
nightclubs	کاباره
nightclub	کاباره
cabaret	کاباره شادخانه
cabarets	کاباره شادخانه
sikt	قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
short-changing	کش رفتن
retire	پس رفتن
puttered	ور رفتن
pilfer	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
to take to ones heels	در رفتن
puttering	ور رفتن
putters	ور رفتن
shrinks	اب رفتن
shrinking	اب رفتن
shrink	اب رفتن
retires	پس رفتن
short-change	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
putter	ور رفتن
pilfers	کش رفتن
snitch	کش رفتن
snipping	کش رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
departures	رفتن
departure	رفتن
going	رفتن
hedge	در رفتن
hedges	در رفتن
receding	پس رفتن
snitched	کش رفتن
snitches	کش رفتن
snitching	کش رفتن
recede	پس رفتن
abstracts	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
abstract	کش رفتن
receded	پس رفتن
recedes	پس رفتن
hedged	در رفتن
pullback	پس رفتن
retrograde	پس رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
to do a guy	در رفتن
to do out of	کش رفتن
go off	در رفتن
to fall away	رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall short	کم رفتن
sinks	ته رفتن
glom on to	کش رفتن
sink	ته رفتن
hang around	ور رفتن
jauk	ور رفتن
nim	کش رفتن
mog	رفتن
goes	رفتن
go	رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swipe	کش رفتن
make off	در رفتن
snook	کش رفتن
to flow over	سر رفتن
to fly off	در رفتن
to foot it	رفتن
to break loose	در رفتن
break loose	در رفتن
bleneh	پس رفتن
to pair off	رفتن
betake	رفتن
to boil over	سر رفتن
to run off	در رفتن
crawl	رفتن
to skirt along the coast	رفتن
to sleep fast	رفتن
crawled	رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to hang back	پس رفتن
fribble	ور رفتن
to get away	رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to get over	رفتن از
fall into a rage	از جا در رفتن
to go back ward	پس رفتن
to go backward	پس رفتن
to go bang	در رفتن
go over	به ان سو رفتن
to go to mess	رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
crawls	رفتن
regress	پس رفتن
niggled	ور رفتن
to peter out	پس رفتن
niggles	ور رفتن
regressed	پس رفتن
retracts	تو رفتن
retracting	تو رفتن
regresses	پس رفتن
twiddles	ور رفتن
niggle	ور رفتن
regressing	پس رفتن
admit	رفتن
admits	رفتن
admitting	رفتن
retract	تو رفتن
retracted	تو رفتن
twiddled	ور رفتن
To go	رفتن
twiddle	ور رفتن
filch	کش رفتن
filched	کش رفتن
filches	کش رفتن
filching	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddle	ور رفتن
twiddling	ور رفتن
gang	رفتن
gangs	رفتن
to ease nature	سر قدم رفتن
carriage return	سر سطر رفتن
get about	این سو و آن سو رفتن
get ahead	پیش رفتن
plunges	فرو رفتن
get by	پیش رفتن
Mts	بالا رفتن
get off to sleep	خواب رفتن
get out	بیرون رفتن
Mt	بالا رفتن
get about	این سو و ان سو رفتن
consume	تحلیل رفتن
consumes	تحلیل رفتن
ease nature	سر قدم رفتن
cr	سر سطر رفتن
come along	جلو رفتن
dogtrot	یورتمه رفتن
emaciate	تحلیل رفتن
consumed	تحلیل رفتن
die down	تحلیل رفتن
file past	رژه رفتن
deambulation	راه رفتن
get the push	بیرون رفتن
outraging	ازجا در رفتن
pass on	پیش رفتن
retrogressing	پس رفتن برگشت
peregrinate	بزیارت رفتن
to march forth	پیش رفتن
to make he	پیش رفتن
make way	پیش رفتن
light out	ناگهان رفتن
kirk	به کلیسا رفتن
aspire	بالا رفتن
jink	طفره رفتن
retrogressing	بقهقرا رفتن
march past	رژه رفتن
retrogresses	پس رفتن برگشت
pass off	بیرون رفتن
pass in review	رژه رفتن
on the point of going	در شرف رفتن
retrogress	بقهقرا رفتن
retrogress	پس رفتن برگشت
retrogressed	بقهقرا رفتن
retrogressed	پس رفتن برگشت
retrogresses	بقهقرا رفتن
aspired	بالا رفتن
inposition	به موضع رفتن
immerge	فرو رفتن
go off	بیرون رفتن
traipses	راه رفتن
to go for a walk	گردش رفتن
go for a walk	گردش رفتن
traipsing	راه رفتن
outrage	ازجا در رفتن
go down	پایین رفتن
outraged	ازجا در رفتن
outrages	ازجا در رفتن
traipsed	راه رفتن
traipse	راه رفتن
go out	بیرون رفتن
hie	بشتاب رفتن
he was not inclined to go	سر رفتن نداشت
he was made to go	وادار به رفتن شد
he hasno notion of going	سر رفتن ندارد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com