English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English Persian
bowden control cable کابل کنترل
control cable کابل کنترل
Search result with all words
otter وسیله کنترل کابل مین جمع کن
otters وسیله کنترل کابل مین جمع کن
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
cable rigging tension chart جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
Other Matches
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
duct لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
time آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
TDR آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
localtalk استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
cable head سر کابل
cable کابل
cabled کابل
cable assembly کابل
cabling کابل
own ship's course bus کابل او اس سی
cable clip پل کابل
Kabul کابل
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
duplex cable کابل دو سیمه
three core cable کابل سه رشتهای
low loss cable کابل با تلفات کم
main cable کابل اصلی
coaxing کابل هم محور
single core cable کابل یک رشتهای
power cable کابل قدرت
telephone cable کابل تلفن
telegraph cable buoy بویه کابل
telegraph cable کابل تلگراف
low capacitance cable کابل با فرفیت کم
single core cable کابل یک سیمه
single core کابل یک رشتهای
quadoed cable کابل چهارسیمه
long distance cable کابل ارتباطی
connecting cable کابل رابط
sheathed cable کابل زرهی
connection cable کابل اتصال
telecommunication cable کابل ارتباطی
sheating of cable پوشش کابل
sheave ریل و کابل
single conductor cable کابل تک لایی
stranded conductor کابل تک لایی
armored cable کابل مسلح
coaxes کابل هم محور
tag line کابل اتصالی
suspension cable کابل اویزان
suspension cable کابل معلق
multicore cable کابل افشان
multi conductor cable کابل افشان
microphone cable کابل میکروفن
measuring cable کابل سنجش
dead end eye قلاب کابل
gas filled cable کابل گاز
anchor cable کابل لنگر
supply cable کابل تغذیه
tape cable کابل نواری
subscriber's cable کابل اتصال
cord کابل واکسیل
cords کابل واکسیل
coax کابل هم محور
starter cable کابل استارتر
anti induction cable کابل ضد القا
ribbon cable کابل نواری
outgoing cable کابل خروجی
stranded wire کابل تک لایی
mains cable کابل شبکه
subscriber's cable کابل مشترک
anchor line cable کابل لنگر
trunk cable کابل ترانک
cable support بست کابل
flat cable کابل پهن
cable distribution head مقسم سر کابل
hook cable کابل قلاب
binding screw کلم کابل
trunk line cable کابل ارتباط
cable grip چنگال کابل
flat cable کابل تخت
extensions کابل خرطومی
extension کابل خرطومی
ignition cable کابل احتراق
battery charging cable کابل باتری پر کن
cable guard نگهدارنده کابل
clip مفصل کابل
cable shield لوله کابل
flexible cable کابل خم پذیر
cable core سیم کابل
hoisting cable کابل بالاکش
cable clamp بست کابل
cable box اتاقک کابل
cable block قسمت کابل
grid lead کابل شبکه
cable block مجموعه کابل
cable cleat بست کابل
sockets کفش کابل
cable accessory وسایل کابل
four core cable کابل چهاررشتهای
cable accessory قطعات کابل
bunched cable کابل چندلایی
greenfield conductor کابل گرینفیلد
come along clamp بست کابل
cable connector دو شاخه کابل
b.x. conductor کابل ب ایکس
trunk cable کابل ارتباطی
cablet کابل کوچک
coaxial cable کابل هم مرکز
coaxial line کابل هم محور
clips مفصل کابل
junction cable کابل اتصال
caoxial cable کابل کواکسیال
gas impregnated cable کابل گازدار
communication cable کابل ارتباطی
gas impregnated cable کابل گازی
concentric cable کابل هم مرکز
coaxed کابل هم محور
twin cable کابل دو قلویی
light weight cable کابل سبک
duplex wire کابل دو سیمه
underground cable کابل زیرزمینی
clippings مفصل کابل
gas cable کابل گازی
intermediate type submarine cable کابل ساحلی
coaxial cable کابل هم محور
cable way مسیر کابل
clipped مفصل کابل
wiring کابل کشی
leads کابل هادی
welding lead کابل جوش
lead کابل هادی
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
power feed cable کابل تغذیه برق
power cable کابل جریان قوی
power supply cable کابل منبع قدرت
high frequency cable کابل فرکانس بالا
multi conductor cable کابل چند رشتهای
service cable کابل مصرف کننده
sheathed cable کابل زره دار
cable way سیم یا کابل نقاله
cable jointing sleeve مفصل انشعاب کابل
chandelle [کابل در شیار ستون ها]
cable joint مفصل اتصال کابل
optical استفاده از کابل نوری
four core cable کابل چهار سیمه
sheathed cable کابل غلاف دار
power supply cable کابل منبع تغذیه
power feed cable کابل برق رسانی
quadded cable کابل چهار سیمی
high voltage cable کابل فشار قوی
lighting cable کابل نور روشنایی
d.c. cable کابل جریان دائم
fibre optic cable کابل فیبر نوری
dial cable کابل صفحه مدرج
fiber cored cable کابل با مغز فیبری
insulated cable کابل عایق شده
elevator control cable کابل برق اسانسور
communication cable کابل جریان ضعیف
low frequency cable کابل فرکانس پایین
lead covered cable کابل با غلاف سربی
high tension cable کابل فشار قوی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com