English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
English Persian
optical character کاراکتر نوری
Search result with all words
wand دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
ocr شناخت کاراکتر نوری
optical character recognition تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
Other Matches
dye polymer recording در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
magneto optical disc دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
wands دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wand دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
fibre optics لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
cladding واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
ocr فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
sync کاراکتر همگام
escape character کاراکتر گریز
esc کاراکتر گریز
enquiry character کاراکتر پرس و جو
character code رمز کاراکتر
blank character کاراکتر تهی
crc character کاراکتر CRC
control character کاراکتر کنترلی
check character کاراکتر مقابلهای
character recognition تشخیص کاراکتر
character per second کاراکتر درثانیه
character per inch کاراکتر دراینچ
character generator مولد کاراکتر
illigal character کاراکتر غیرقانونی
numeric character کاراکتر عددی
character دخشه کاراکتر
characters دخشه کاراکتر
sync character کاراکتر همگام
null character کاراکتر تهی
metacharacter فوق کاراکتر
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
global character کاراکتر سراسری
lsc کاراکتر با کمترین ارزش
form feed character کاراکتر تغذیه فرم
figure shift کلید یا کد مبدل کاراکتر
character based program برنامه مبتنی بر کاراکتر
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
caracter addressable کاراکتر نشانی پذیر
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
negative acknowledge character کاراکتر تصدیق منفی
blank character کاراکتر جای خالی
cps Second Per Characters کاراکتر بر ثانیه
print control character کاراکتر کنترل چاپ
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
illigal character کاراکتر غیر مجاز
error control character کاراکتر کنترل خطا
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
variable length character encoding رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
accuracy control character دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
enq character ENQuiry کاراکتر پرس و جو
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
ack Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
type bar تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
ampersand کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
micr بازشناسی کاراکتر با جوهرمغناطیسی Recognition InkCharacter agnetic
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
blanking نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
elite type یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
framing error خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
backslash کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
dimness کم نوری
optical نوری
optic نوری
photic نوری
prompt کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
optical memory حافظه نوری
electric arc قوس نوری
light microscopy میکروسکپ نوری
optical mark reader علامتخوان نوری
optical lens عدسی نوری
optical isomerism ایزومری نوری
photo optic memory حافظه نوری
optical printer چاپگر نوری
optical pyrometry تف سنجی نوری
photoelectric نوری وبرقی
optical resolution تفکیک نوری
photodissociation تفکیک نوری
optical دیسکهای نوری
optical resonance همنوایی نوری
optical rotation چرخش نوری
optical isomerism همپاری نوری
optical isomer همپار نوری
optical isomer ایزومر نوری
light output ratio of a fitting راندمان نوری
light ralay رله نوری
light sensitive با حساسیت نوری
light switch گزینه نوری
light wave موج نوری
luminous sensitivity حساسیت نوری
light gun تفنگ نوری
optic fibre فیبر نوری
optical activity فعالیت نوری
optical antipode همپار نوری
optical character دخشه نوری
optical communications ارتباطات نوری
optical density چگالی نوری
optical disk دیسک نوری
optical fiber فیبر نوری
fiber optics الیاف نوری
fiber optics فیبر نوری
optical scanner پوینده نوری
optical scanner پیمایشگر نوری
wands قلم نوری
photoperiodism واکنش نوری
photophone تلفن نوری
photopolymer بسپار نوری
wand قلم نوری
spectral line خط طیف نوری
light pens قلم نوری
light pen قلم نوری
light-years سال نوری
light-year سال نوری
light year سال نوری
photostatic ایستا نوری
photo electron الکترون نوری
photic zone نوار نوری
optically active فعال نوری
photo excitation برانگیختگی نوری
optical stability پایداری نوری
photo luminescence لومینسانس نوری
photism توهم نوری
optical scanning پیمایش نوری
photo plotter رسام نوری
photodecomposition تجزیه نوری
luminous flux شار نوری
go to school خواننده میله نوری
static luminous sensitivity حساسیت نوری استاتیک
optical rotatory power قدرت چرخش نوری
optical rotatory dispersion پاشندگی چرخش نوری
mutarotation تغییر چرخش نوری
macrometer مسافت یاب نوری
optical resonator تشدید کننده نوری
arc machining جوشکاری قوس نوری
optical character reader دخشه خوان نوری
optical mark reader علامت خوان نوری
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
photokymograph جنبش نگار نوری
optical laser disk دیسک لیزری نوری
optical measuring system سیستم سنجش نوری
optical gonimeter زاویه یاب نوری
photovoltaic قدرت زای نوری
optical page reader صفحه نوری خوان
spectral line نوار طیف نوری
optical mark reader علامت نوری خوان
optical purity درجه خلوص نوری
optical mark reader نشان خوان نوری
ocr تشخیص کاراکترهای نوری
light induction القاء تحریک نوری
light emitting diode دیود ناشر نوری
fibre optic cable کابل فیبر نوری
optical خواننده میله نوری
flash ranging مسافت یابی نوری
fiber فیبر نوری با قط ر بسیار کم
fibres فیبر نوری با قط ر بسیار کم
optical استفاده از کابل نوری
dynamic luminous sensitivity حساسیت نوری دینامیک
fibre فیبر نوری با قط ر بسیار کم
open arc welding جوشکاری قوس نوری باز
resistance arc furnace کوره مقاومتی قوس نوری
welding arc voltage ولتاژ قوس نوری جوشکاری
high field emmission arc قوس نوری فشار قوی
image arc furnace کوره قوس نوری غیرمستقیم
low voltage arc قوس نوری فشار ضعیف
fully از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
omr تشخیص علامت نوری Recognition ark
eraseble optical disk drive دیسک گردان نوری پاک شدنی
CSM سیستم تشخیص حرف نوری کارا
combine سیستم تشخیص حروف نوری کارا
optical سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
combines سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combining سیستم تشخیص حروف نوری کارا
optical وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
ocr Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
cabled اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
bar code وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
bar codes وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
bar graphics وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
twinkle box دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
recognition فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
phototypesetter حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
speed نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
flash ranging location تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
high frequency stabilized arc قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
houselights نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
speeds نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
asynchronous transmission اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
typeover توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
magneto optical recording رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
bundles تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
orom Only Read Optical حافظه فقط خواندنی نوری emory
generation کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generations کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
bundle تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundling تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
reading wand دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com