Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
esc
کاراکتر گریز
escape character
کاراکتر گریز
Other Matches
sync character
کاراکتر همگام
illigal character
کاراکتر غیرقانونی
optical character
کاراکتر نوری
numeric character
کاراکتر عددی
null character
کاراکتر تهی
sync
کاراکتر همگام
enquiry character
کاراکتر پرس و جو
global character
کاراکتر سراسری
metacharacter
فوق کاراکتر
magnetic character
کاراکتر مغناطیسی
blank character
کاراکتر تهی
control character
کاراکتر کنترلی
character per inch
کاراکتر دراینچ
character code
رمز کاراکتر
character per second
کاراکتر درثانیه
character recognition
تشخیص کاراکتر
check character
کاراکتر مقابلهای
crc character
کاراکتر CRC
character generator
مولد کاراکتر
characters
دخشه کاراکتر
character
دخشه کاراکتر
negative acknowledge character
کاراکتر تصدیق منفی
character based program
برنامه مبتنی بر کاراکتر
print control character
کاراکتر کنترل چاپ
dot matrix character
کاراکتر ماتریس نقطهای
error control character
کاراکتر کنترل خطا
ocr
شناخت کاراکتر نوری
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
nongraphic character
کاراکتر غیر گرافیکی
lsc
کاراکتر با کمترین ارزش
illigal character
کاراکتر غیر مجاز
blank character
کاراکتر جای خالی
caracter addressable
کاراکتر نشانی پذیر
figure shift
کلید یا کد مبدل کاراکتر
cps
Second Per Characters کاراکتر بر ثانیه
aknowledge character
کاراکتر مورد قبول
form feed character
کاراکتر تغذیه فرم
enq
character ENQuiry کاراکتر پرس و جو
fully formed character
کاراکتر تمام شکل یافته
special character
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
accuracy control character
دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
variable length character encoding
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
ack
Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
type bar
تمام کاراکترها در یک مجموعه کاراکتر معین
ampersand
کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
micr
بازشناسی کاراکتر با جوهرمغناطیسی Recognition InkCharacter agnetic
pad character
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
elite type
یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
blanking
نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
code level
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
evasion
گریز
escapement
گریز
truancy
گریز
escaped
گریز
aposteophe
گریز
scuttling
گریز
escapes
گریز
evasions
گریز
abscondence
گریز
chevy
گریز
elusion
گریز
escape
گریز
escaping
گریز
subterfuge
گریز
subterfuges
گریز
allusions
گریز
allusion
گریز
scuttles
گریز
scuttled
گریز
misogynist
زن گریز
misogynists
زن گریز
fly-by-night
شب گریز
side step
گریز
ineluctable
نا گریز
leakage
گریز
leakages
گریز
desertion
گریز
loop
گریز
lubricious
گریز پا
flight
گریز
elopement
گریز
elopements
گریز
digression
گریز
scamper
گریز
scampering
گریز
loop hole
گریز
jink
گریز
leg bail
گریز
scampered
گریز
metabasis
گریز
get away
گریز
scampers
گریز
scuttle
گریز
framing error
خطایی که در اثر عدم موفقیت و خرابی دستگاه پذیرش دربازشناسی صحت بیتهایی که تشکیل یک کاراکتر را میدهندپیش می اید
backslash
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
dodage
گریز با توپ
corticofugal
قشر گریز
parthian shaft or shot
تیرهنگام گریز
contrifuge
گریز از مرکز
glycophyte
نمک گریز
evasible
گریز زدنی
Luddite
پیشرفت گریز
loup
گریز خیززدن
eludible
قابل گریز
fugue reaction
واکنش گریز
misogynous
متنفر از زن زن گریز
negative movement reflex
بازتاب گریز
escape velocity
سرعت گریز
escape convention
قرارداد گریز
parthian shaft or shot
جنگ و گریز
ineludible
گریز ناپذیر
to give leg
گریز زدن
to put by
گریز زدن
velocity of escape
سرعت گریز
escapist
گریز گرای
escapist
گریز گرایانه
escapists
گریز گرای
escape charaoter
دخشه گریز
prison breaker
زندان گریز
escape clause
شرط گریز
Luddites
پیشرفت گریز
escape code
رمز گریز
escapists
گریز گرایانه
drives
گریز پا به توپ
guys
فرار گریز
evasion
گریز زنی
evasions
گریز زنی
misanthrope
انسان گریز
loophole
راه گریز
loopholes
راه گریز
unsociable
مردم گریز
escape
گریز فرار
misanthrope
مردم گریز
escaped
گریز فرار
unsocial
مردم گریز
misanthropes
مردم گریز
guy
فرار گریز
drive
گریز پا به توپ
inescapable
گریز نا پذیر
running fight
جنگ و گریز
evade
گریز از دشمن
hit-and-run
جنگ و گریز
evaded
گریز از دشمن
getaways
گریز فرار
evades
گریز از دشمن
hit and run
جنگ و گریز
evading
گریز از دشمن
misanthropes
انسان گریز
escapes
گریز فرار
dodge
گریز زدن
dodged
گریز زدن
getaway
گریز فرار
dodges
گریز زدن
to run off
گریز زدن
dodging
گریز زدن
flight
عزیمت گریز
centrifugal
گریز از مرکز
centrifugal
مرکز گریز
loss
گریز سقوط
apostrophize
گریز زدن
centrifugal
گریز از مرکزی
centrifuges
مرکز گریز
centrifuge
مرکز گریز
escaping
گریز فرار
prompts
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
eccentricities
گریز یا خروج از مرکز
eccentricity
گریز از مرکز غرابت
evades
گریز زدن از ازسربازکردن
eccentricities
گریز از مرکز غرابت
ultracentrifuge
فرا مرکز گریز
centrifugal force
نیروی مرکز گریز
eccentric cam
بادامک گریز از مرکز
centrifugal force
نیروی گریز از مرکز
to play the truant
ازاموزشگاه گریز زدن
song and dance
توضیح گریز آمیز
car chase
تعقیبو گریز با اتومبیل
lyophobic colloid
کلویید حلال گریز
eccentricity
گریز یا خروج از مرکز
evading
گریز زدن از ازسربازکردن
circle dodge
گریز از حریف در مسیرمنحنی
centrifugal acceleration
شتاب گریز از مرکز
stand-offs
سرد گریز کردن
contrifugal force
نیروی گریز از مرکز
centrifugal lubrication
روغنکاری گریز از مرکز
conditioned escape response
پاسخ گریز شرطی
evade
گریز زدن از ازسربازکردن
glycophyte
گیاه نمک گریز
evaded
گریز زدن از ازسربازکردن
stand-off
سرد گریز کردن
stand off
سرد گریز کردن
escaped
جان بدربردن گریز
escaping
جان بدربردن گریز
data link escape
گریز اتصال دادهای
centrifugation
قوه گریز از مرکز
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...