Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
Other Matches
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
functions
کارایی
functioned
کارایی
function
کارایی
effectiveness
کارایی
proficiency
کارایی
efficiency
کارایی
maximum performance
کارایی حداکثر
nozzle efficiency
کارایی نازل
combat efficiency
کارایی رزمی
performances
شاهکار کارایی
efficiency variance
تباین کارایی
efficiency unit
واحد کارایی
performance
شاهکار کارایی
workability
کارایی بتن خمیرواری
predictive efficiency
کارایی پیش بینی
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
performance evaluation
ارز یابی کارایی
gadget
مکانیکی
gadgets
مکانیکی
mechanical
مکانیکی
mechnical
مکانیکی
efficiency
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
performances
روش قضاوت کارایی سیستم
performance
روش قضاوت کارایی سیستم
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
highs
وسیله گران یا با کارایی بالا
test protectors
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
highest
وسیله گران یا با کارایی بالا
annual efficiency index
شاخص کارایی سالانه خدمتی
coefficient of relative efficiency organ
ضریب نسبی کارایی سازمان
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
shovels
بیل مکانیکی
robot
ادم مکانیکی
robots
ادم مکانیکی
contact sweeping
روبیدن مکانیکی
grab crane
بیل مکانیکی
absolute viscosity
گرانروی مکانیکی
dynamic viscosity
گرانروی مکانیکی
dashpot
خفه کن مکانیکی
crane shovel
بیل مکانیکی
contact mine
مین مکانیکی
mechanically
بطور مکانیکی
automaton
ادم مکانیکی
mechanical efficiency
راندمان مکانیکی
mechanical drawing
ترسیم مکانیکی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
mechanical advantage
مزیت مکانیکی
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
buckets
بیل مکانیکی
bucket
بیل مکانیکی
mechanical efficiency
بازده مکانیکی
grab excavator
بیل مکانیکی
mechanic
هنرور مکانیکی
grab bucket
بیل مکانیکی
mechanical energy
انرژی مکانیکی
mechanical equipment
تجهیزات مکانیکی
mechanical properties
خواص مکانیکی
mechanical resolution
تراکم مکانیکی
mechanical stabilization
استوارسازی مکانیکی
forklift track
بیل مکانیکی
automatons
ادم مکانیکی
mechanism
اجزاء مکانیکی
mechanical stimulation
تحریک مکانیکی
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
ultrasonic
نوسانات مکانیکی
mechanicalness
خاصیت مکانیکی
mechanotherapy
معالجه مکانیکی
mechanisms
اجزاء مکانیکی
mechanician
هنرور مکانیکی
power shovel
بیل مکانیکی
actuator
عملگر مکانیکی
shovel
بیل مکانیکی
shovelled
بیل مکانیکی
shovelling
بیل مکانیکی
mechanical stabilization
تثبیت مکانیکی
shoveling
بیل مکانیکی
shoveled
بیل مکانیکی
optimization
کار کردن چیزی با کارایی کامل
elision
باقوه مکانیکی شکستن
mechanism
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanical data processing
پردازش داده مکانیکی
mechanical analysis
تجزیه مکانیکی خاک
power rammer
زمین کوب مکانیکی
grab bucket crane
جرثقیل با بیل مکانیکی
motors
منبع نیروی مکانیکی
fractional sampling
نمونه گیری مکانیکی
mechanisms
عوامل مکانیکی مکانیزم
gadgetry
وسایل کوچک مکانیکی
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
motored
منبع نیروی مکانیکی
motor
منبع نیروی مکانیکی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
fan blower
بادزن مکانیکی یاماشینی
PowerPC
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
definition
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
definitions
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
optimize
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
maintained
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
torque
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
maintains
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
shovelful
حجم و اندازه بیل مکانیکی
electronic
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
booming
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boom
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
static equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
mechanical move
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
mechanical equilibrium
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
boomed
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
enhancement
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
powering
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
ascender
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
powers
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
rocker shovel
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
materiel
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
lever watch
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
thermodynamics
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
mechanical time fuze
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
mechanical sweep
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical powers
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
Dhrystone benchmark
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
onion skin architecture
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
ActiveX
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
architecture
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
tweak
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaks
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
selectable
کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
inductive coupling
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
coupler
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
electromotion
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
break down
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
thermal shock
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
android
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
cards
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
jams
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
boarded
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
jam
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
feasibility
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
jammed
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
selectors
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
burster
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
selector
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
actuator
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
ECP
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extending
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extends
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
normal
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
extend
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
ganged
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
cabs
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cab
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
file level model
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
EIDE
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
switch
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switched
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
peripheral
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
traced
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
multimedia
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
multibank dynamic random access memory
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
agents
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
traces
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com