English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
billet slip کارت محلهای افراد
Other Matches
shadow page جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
cards وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
cards کارت تبریک کارت عضویت
card کارت تبریک کارت عضویت
name tag کارت معرفی کارت اسم
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
adapter کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
sectional محلهای
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
training facilities محلهای اموزشی
Georgetown نام محلهای در شهر واشنگتن در آمریکا
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
George Town نام محلهای در شهر واشنگتن در آمریکا
emergency medical tag کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
scatter load بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
random access توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
mode حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
modes حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
shadow page محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
scatter read دستیابی وخواندن داده ذخیره شده در محلهای مختلف
load بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
loads بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه
fastest محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
environment موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
fasted محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
environments موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
fast محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
rapid محلهای ذخیره سازی که به سرعت قابل خواندن و نوشتن هستند
ddp عمل بازیاب یا اطلاع از دادهای که در محلهای مختلف قرار دارند
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
set معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
fasts محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
setting up معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
crippled leapfrog test آزمایش استانداردی که از یک محل حافظه ونه محلهای متغیر استفاده میکند
dasd رسانه ذخیره سازی که محلهای حافظه اش مستقیماگ قابل خواندن یا نوشتن است
distributing عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
uncommitted logic array جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
distributes عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distribute عمل بدست آوردن اطلاع از داده هایی که در محلهای مختلف قرار دارند
distributing سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
main MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
distribute سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
distributes سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
trooped افراد
trooping افراد
troop افراد
enlisted personnel افراد
men افراد
enlistedman افراد
personnel افراد
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
platoons جوخهء افراد
top-level افراد عالیرتبه
platoon جوخهء افراد
equal status persons افراد همپایه
service club باشگاه افراد
filler personnel افراد جایگزینی
personnel status وضع افراد
liberty men افراد مرخصی
withindoors افراد داخل
head count جمع افراد
enlisted personnel طبقه افراد
category طبقه افراد
head counts جمع افراد
roll call نامیدن افراد
packed out پر و مملو از افراد
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
enlistee افراد داوطلب
kentish fire محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
avast افراد به جای خود
dependents افراد تحت تکفل
personal error خطاهای انفرادی افراد
receptee افراد مورد پذیرش
billet slip لوحه اسکان افراد
noncombatant افراد غیر نظامی
commandos افراد نیروی مخصوص
part owners افراد شریک المال
bachelor quarters منازل افراد مجرد
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
morale روحیه افراد مردم
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
aptitude area حیطه قابلیت افراد
commando افراد نیروی مخصوص
condemns محکوم کردن افراد
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
special olympics المپیک افراد استثنایی
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
posse comitatus دسته افراد پلیس
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
transfer station محل اعزام افراد
target audience افراد مورد نظر
transfer station محل انتقال افراد
troops افراد قسمتها سربازان
top-level توسط افراد عالیرتبه
condemning محکوم کردن افراد
condemn محکوم کردن افراد
close station افراد بدو مرخص
cimmerian افراد کشور فلمات
coachload افراد سوار بر درشکه
the common wealth of learning افراد اهل علم
rouse out بیدار کردن افراد
favouritism افراد مورد توجه
family size تعداد افراد خانواده
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
posses دسته افراد پلیس جماعت
posse دسته افراد پلیس جماعت
charter بین افراد دلالت کند
chartered بین افراد دلالت کند
chartering بین افراد دلالت کند
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
charters بین افراد دلالت کند
assembly محل بسیج افراد احتیاط
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
troop housing کوی درجه داران یا افراد
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
roll call حاضر و غایب کردن افراد
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
personal salute تیر سلام برای افراد
checkerboarding سازمان حافظه که در صفحات قدیمی یا بخشهایی از حافظه پر شده است ودر بین این فضاها محلهای استفاده نشده قرار دارد
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
internee فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
internees فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
finance company شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
close corporation شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com