Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (10 milliseconds)
English
Persian
postcard
کارت پستال
postcards
کارت پستال
post card
کارت پستال
picture postcard
کارت پستال
Search result with all words
postcard
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
picture postcard
کارت پستال عکس دار
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day covers
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
Other Matches
cards
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards
کارت تبریک کارت عضویت
card
کارت تبریک کارت عضویت
name tag
کارت معرفی کارت اسم
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
emergency medical tag
کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
card code
کد کارت
paste board
کارت
cards
کارت
card
کارت
stub card
ته کارت
binary card
کارت دودویی
summary card
کارت خلاصه
logic card
کارت منطقی
tape to card
از نوار به کارت
calling card
کارت ویزیت
punch card
کارت منگنه
card cage
محفظه کارت
card code
رمز کارت
visiting card
کارت ویزیت
visting card
کارت ویزیت
card column
ستون کارت
magnacard
کارت مغناطیسی
magnetic card
کارت مغناطیسی
punched card
کارت منگنه
credit cards
کارت اعتباری
range card
کارت برد
yello card
کارت زرد
red card
کارت قرمز
credit card
کارت اعتباری
paper card
کارت کاغذی
carte
کارت ویزیت
account card
کارت حساب
smart card
کارت هوشمند
card deck
دستینه کارت
input card
کارت ورودی
comment card
کارت توضیحی
circuit card
کارت مدار
cartle blanche
کارت بلانش
card verifier
بازبین کارت
card verification
بازبینی کارت
card stacker
مخزن کارت
card stacker
کارت پشته کن
continuation card
کارت ادامه
control card
کارت کنترل
identification card
کارت شناسایی
ibm card
کارت 08 ستونی
interface card
کارت رابط
job card
کارت کار
hollerith card
کارت هالریت
get a long with you
بروپی کارت
job card
کارت برنامه
debit card
کارت بدهی
coulmn card
کارت 69 ستونه
card row
سطر کارت
card guide
راهنمای کارت
card format
قالب کارت
card field
فیلد کارت
card field
میدان کارت
card feed
خورد کارت
card face
رویه کارت
card deck
دسته کارت
card hopper
ناودان کارت
card reader
کارت خوان
card rack
جای کارت
card rack
طاقچه کارت
ledger card
کارت معین
card punch
کارت منگنه کن
card loader
کارت بارکن
card image
تصویر کارت
badge
کارت شناسایی
green card
کارت سبز
green cards
کارت سبز
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
identification document
کارت شناسایی
carte blanche
کارت سفید
card
یک کارت پانچ
ID card
کارت شناسایی
cards
یک کارت پانچ
magnetic card computer
کامپیوتر با کارت مغناطیسی
card hopper
قسمت جهنده کارت
magnetic ledger card
کارت معین مغناطیسی
magnetic strip card
کارت نوار مغناطیسی
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
object deck
دسته کارت مقصود
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
safety card
کارت تامین اتشبار
card loader
بار کننده کارت
card reproducer
تولیدکننده دوباره کارت
cards
کارت ویزیت بلیط
card sorter
دستگاه کارت جورکن
card aligner
هم تراز کننده کارت
data card
کارت ثبت اطلاعات
card to disk converter
مبدل کارت به دیسک
billet slip
کارت محلهای افراد
card jam
گیر کردن کارت
card punch
دستگاه کارت منگنه
punched card
کارت پانچ شده
key card
کارت کلید کامپیوتر
punched card control
کنترل کارت پانچ
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
edge punched card
کارت لب منگنه شده
eighty column card
کارت هشتاد ستونی
end of job card
کارت انتهای کار
index card
کارتشاخص - کارت Index
trailer card
کارت پشت بند
visiting card
کارت اسم درفرانسه
card-carrying
دارای کارت عضویت
y punch
سوراخ کارت ستونی .
row binary card
کارت دودویی سطری
punched card
کارت منگنه شده
data card
کارت اطلاعات کامپیوتری
controller card
کارت کنترل کننده
card
کارت ویزیت بلیط
network interface card
کارت میانجی شبکه
punch card machine
ماشین کارت منگنه
to deal
کارت دادن
[ورق بازی]
issue
[of something]
[ID card or check]
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
disk controller card
کارت کنترل کننده دیسک
card sorter
دستگاه مرتب کننده کارت
casrd random access memory
حافظه دستیابی تصادفی کارت
to deal out
[card game]
کارت دادن
[ورق بازی]
passed
گذرگاه کارت عبور گذراندن
credit cards
کارت یاورقه خرید نسیه
PCMCIA
که کارت گسترده PCMCIA را می پذیرد
bin card
کارت مصرف محتویات فرف
credit card
کارت یاورقه خرید نسیه
deck
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decked
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
decks
مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
passes
گذرگاه کارت عبور گذراندن
pasteboard
کارت ویزیت ورق بازی
pass
گذرگاه کارت عبور گذراندن
safety card
کارت تامین جنگ افزار
punches
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
punched
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
What time should I check in?
چه وقت کارت سوار شدن به من میدهید؟
punch
وسیله تولید سوراخ در پانچ کارت
key card
کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
Here ist my Green card.
بفرمائید این کارت سبز من است.
objected
پانج کارت که حاوی برنامه است
packs
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
pack
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
objecting
پانج کارت که حاوی برنامه است
object
پانج کارت که حاوی برنامه است
objects
پانج کارت که حاوی برنامه است
indirect objects
پانج کارت که حاوی برنامه است
tag
نوار پشت پوتین کارت معرفی
tags
نوار پشت پوتین کارت معرفی
direct objects
پانج کارت که حاوی برنامه است
to punch in
[American E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock on
[British E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock in
[in the workplace]
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
Can I pay by credit card?
آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
card
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
inlay card
کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
cards
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
to punch out
[American E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to clock off
[British E]
[in the workplace]
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
to clock out
[in the workplace]
مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
identification tag
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
parity
بررسی پریتی روی هر کارت پانج یا ستون نوار
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
cards
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
fields
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fielded
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
key
ماشین پانچ داده در کارت پانج به وسیله یک صفحه کلید
increments
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increment
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
headers
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
mark
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
punched card
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
PCMCIA
- سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
punchboard
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
marks
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
header
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
tabulating
پانچ کارت پردازش شده مثل عمل مرتب سازی
expansion
اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
column
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
loader
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
columns
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
I fiddled afew invitation cards.
باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
slot
اتصال درون کامپیوتر که در آن کارت اضافی قابل نصب است
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
slots
اتصال درون کامپیوتر که در آن کارت اضافی قابل نصب است
slotting
اتصال درون کامپیوتر که در آن کارت اضافی قابل نصب است
strip
لایه ماده مغناطیسی در سطح کارت پلاستیکی برای ضبط داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com