English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (9 milliseconds)
English Persian
breweries کارخانه ابجوسازی
brewery کارخانه ابجوسازی
Other Matches
brewery ابجوسازی
beer brewing ابجوسازی
breweries ابجوسازی
brewage ابجوساخته شده ابجوسازی
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
shops کارخانه
workplaces کارخانه
coopery کارخانه
plants کارخانه
plant کارخانه
factory-spun نخ کارخانه ای
workhouses کارخانه
workplace کارخانه
workhouse کارخانه
shopped کارخانه
shop کارخانه
worked کارخانه
work کارخانه
manufactory کارخانه
house work کارخانه
works کارخانه
factories کارخانه
factory کارخانه
generating station کارخانه برق
ice plant کارخانه یخ ساز
manufactoring plant کارخانه تولیدی
smelting plant کارخانه ذوب
lock out تعطیل کارخانه
manufaturer صاحب کارخانه
electric plant کارخانه برق
cut back تعطیل کارخانه
cotton mill کارخانه نخ ریسی
spinning factory کارخانه نخ ریسی
cotton factory کارخانه نخ ریسی
copper smelting plant کارخانه ذوب مس
ex factory تحویل در کارخانه
ex mill تحویل در کارخانه
generating plant کارخانه برق
gas works کارخانه گاز
He is running ( runs ) the factory . او کارخانه را می گرداند
factory chimney دودکش کارخانه
fulling mill کارخانه قصاری
packinghouse کارخانه کنسروسازی
out <adv.> بیرون از کارخانه
packingplant کارخانه کنسروسازی
pilot plant کارخانه نمونه
plant construction ساختمان کارخانه
plant mixing اختلاط در کارخانه
plant mixing امیختن در کارخانه
power house کارخانه برق
sirenic سوت کارخانه
smeltery کارخانه گدازگری
works inspector بازرس کارخانه
works superintendent مدیر کارخانه
chimney stalk دودکش کارخانه
studios کارگاه کارخانه
manufacturers صاحب کارخانه
manufacturer صاحب کارخانه
mill کارخانه نورد
siren سوت کارخانه
sirens سوت کارخانه
mills کارخانه نورد
installation کارخانه نصب
shedding کارخانه سرپوشیده
gasworks کارخانه گاز
installations کارخانه نصب
plants نبات کارخانه
industrialist کارخانه دار
shed کارخانه سرپوشیده
manufacturing کارخانه دار
sheds کارخانه سرپوشیده
studio کارگاه کارخانه
industrialists کارخانه دار
spinning کارخانه نخریسی
cement plant کارخانه سیمان
cast steel plant کارخانه فولادریزی
car factory کارخانه خودروسازی
bookbindery کارخانه صحافی
power stations کارخانه برق
power station کارخانه برق
plant نبات کارخانه
pottery factory کارخانه چینی سازی
smeltery کارخانه ذوب فلزات
dockyard کارخانه کشتی سازی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
powder mill کارخانه باروت سازی
saw mill کارخانه اره کشی
salt works کارخانه نمک سازی
ropewalk کارخانه طناب سازی
dockyards کارخانه کشتی سازی
ship yard کارخانه کشتی سازی
printworks کارخانه چیت بافی
tin smelting plant کارخانه ذوب قلع
plant محل کارخانه یا کارگاه
cotton-mills کارخانه ریسندگی پنبه ای
shipyards کارخانه کشتی سازی
shipyard کارخانه کشتی سازی
tinwork کارخانه قلع کاری
plants ماشین الات کارخانه
plants محل کارخانه یا کارگاه
wirework کارخانه سیم سازی
plant ماشین الات کارخانه
lead works کارخانه سرب گدازی
shops کارخانه خرید کردن
glassworks کارخانه شیشه گری
gas works tar قطران کارخانه گاز
gas works کارخانه تولید گاز
mills کارخانه اسیاب کردن
engineering works کارخانه ماشین سازی
dye works کارخانه رنگ سازی
mill کارخانه اسیاب کردن
fields خارج اداره یا کارخانه
ashery کارخانه نمک قلیاسازی
creamery کارخانه کره گیری
fielded خارج اداره یا کارخانه
coking plant کارخانه ذغال سازی
contractor plant کارخانه پیمان کار
concreting plant کارخانه بتن سازی
concrete plant کارخانه بتن سازی
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
shopped کارخانه خرید کردن
energy plant کارخانه تولید نیرو
foundries کارخانه ذوب فلز
foundry کارخانه گداز فلز
foundries کارخانه گداز فلز
foundry کارخانه ذوب فلز
metallurgical plant کارخانه ذوب اهن
nailery کارخانه میخ سازی
lock out بسته شدن کارخانه
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
cotton spinner صاحب کارخانه نخ ریسی
stonework کارخانه سنگ بری
shop کارخانه خرید کردن
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
field خارج اداره یا کارخانه
iron foundry کارخانه ذوب اهن
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
grindery کارخانه تیزکنی افزارکفش دوزی
sawmill کارخانه چوب بری والوارسازی
sawmills کارخانه چوب بری والوارسازی
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
sheet roller کارخانه نورد ورق فلزی
distilleries کارخانه یا محل تقطیر رسومات
saltern کارخانه یا معدن استخراج نمک
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
distillery کارخانه یا محل تقطیر رسومات
to start up something دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
rolling mill کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
to put something into operation دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
laboratorial ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
installs قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
install قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
Its no joke running a factory . اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
installing قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
blueprints تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprint تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
rolling mill ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
set value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default setting تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
finery زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
default value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
feed stock مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
d , top concept تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
preprogrammed که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
shipyards کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyard کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
assembly کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
owenism اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
iron master رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
turnery کارخانه تراش ماشین تراش
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
sawmills کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
sawmill کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com