English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
spinning کارخانه نخریسی
Other Matches
spinning نخریسی
open-face spinning reel نخریسی
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
shops کارخانه
works کارخانه
workhouse کارخانه
plant کارخانه
shopped کارخانه
shop کارخانه
worked کارخانه
work کارخانه
factory-spun نخ کارخانه ای
workplace کارخانه
manufactory کارخانه
factory کارخانه
workplaces کارخانه
house work کارخانه
plants کارخانه
coopery کارخانه
factories کارخانه
workhouses کارخانه
manufaturer صاحب کارخانه
packinghouse کارخانه کنسروسازی
pilot plant کارخانه نمونه
plant construction ساختمان کارخانه
plant mixing اختلاط در کارخانه
plant mixing امیختن در کارخانه
power house کارخانه برق
packingplant کارخانه کنسروسازی
manufactoring plant کارخانه تولیدی
copper smelting plant کارخانه ذوب مس
cotton factory کارخانه نخ ریسی
spinning factory کارخانه نخ ریسی
cotton mill کارخانه نخ ریسی
electric plant کارخانه برق
ex factory تحویل در کارخانه
ex mill تحویل در کارخانه
factory chimney دودکش کارخانه
fulling mill کارخانه قصاری
gas works کارخانه گاز
generating plant کارخانه برق
generating station کارخانه برق
cut back تعطیل کارخانه
ice plant کارخانه یخ ساز
lock out تعطیل کارخانه
sirenic سوت کارخانه
out <adv.> بیرون از کارخانه
He is running ( runs ) the factory . او کارخانه را می گرداند
works superintendent مدیر کارخانه
works inspector بازرس کارخانه
smelting plant کارخانه ذوب
smeltery کارخانه گدازگری
chimney stalk دودکش کارخانه
studio کارگاه کارخانه
manufacturers صاحب کارخانه
sirens سوت کارخانه
manufacturer صاحب کارخانه
mill کارخانه نورد
siren سوت کارخانه
mills کارخانه نورد
installation کارخانه نصب
shed کارخانه سرپوشیده
gasworks کارخانه گاز
industrialist کارخانه دار
industrialists کارخانه دار
studios کارگاه کارخانه
installations کارخانه نصب
plants نبات کارخانه
manufacturing کارخانه دار
plant نبات کارخانه
breweries کارخانه ابجوسازی
power station کارخانه برق
brewery کارخانه ابجوسازی
cement plant کارخانه سیمان
cast steel plant کارخانه فولادریزی
car factory کارخانه خودروسازی
bookbindery کارخانه صحافی
shedding کارخانه سرپوشیده
sheds کارخانه سرپوشیده
power stations کارخانه برق
saw mill کارخانه اره کشی
salt works کارخانه نمک سازی
powder mill کارخانه باروت سازی
dockyards کارخانه کشتی سازی
smeltery کارخانه ذوب فلزات
firms کارخانه موسسه بازرگانی
ropewalk کارخانه طناب سازی
printworks کارخانه چیت بافی
ship yard کارخانه کشتی سازی
dockyard کارخانه کشتی سازی
tin smelting plant کارخانه ذوب قلع
shipyards کارخانه کشتی سازی
plant ماشین الات کارخانه
cotton-mills کارخانه ریسندگی پنبه ای
shipyard کارخانه کشتی سازی
plant محل کارخانه یا کارگاه
gas works tar قطران کارخانه گاز
plants محل کارخانه یا کارگاه
plants ماشین الات کارخانه
wirework کارخانه سیم سازی
tinwork کارخانه قلع کاری
pottery factory کارخانه چینی سازی
lead works کارخانه سرب گدازی
glassworks کارخانه شیشه گری
shops کارخانه خرید کردن
mill کارخانه اسیاب کردن
gas works کارخانه تولید گاز
mills کارخانه اسیاب کردن
engineering works کارخانه ماشین سازی
energy plant کارخانه تولید نیرو
dye works کارخانه رنگ سازی
fields خارج اداره یا کارخانه
fielded خارج اداره یا کارخانه
ashery کارخانه نمک قلیاسازی
concreting plant کارخانه بتن سازی
creamery کارخانه کره گیری
coking plant کارخانه ذغال سازی
contractor plant کارخانه پیمان کار
concrete plant کارخانه بتن سازی
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
shopped کارخانه خرید کردن
shop کارخانه خرید کردن
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
foundries کارخانه ذوب فلز
cotton spinner صاحب کارخانه نخ ریسی
foundry کارخانه گداز فلز
foundries کارخانه گداز فلز
stonework کارخانه سنگ بری
lock out بسته شدن کارخانه
field خارج اداره یا کارخانه
foundry کارخانه ذوب فلز
firm کارخانه موسسه بازرگانی
metallurgical plant کارخانه ذوب اهن
iron foundry کارخانه ذوب اهن
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
nailery کارخانه میخ سازی
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
distilleries کارخانه یا محل تقطیر رسومات
grindery کارخانه تیزکنی افزارکفش دوزی
distillery کارخانه یا محل تقطیر رسومات
sawmills کارخانه چوب بری والوارسازی
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
sawmill کارخانه چوب بری والوارسازی
sheet roller کارخانه نورد ورق فلزی
saltern کارخانه یا معدن استخراج نمک
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
to put something into operation دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
rolling mill کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
to start up something دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
laboratorial ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
install قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
Its no joke running a factory . اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
installs قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installing قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
blueprint تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
blueprints تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
rolling mill ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
d , top concept تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
set value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default setting تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
finery زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
default value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
feed stock مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
preprogrammed که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
shipyards کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyard کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
assembly کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
owenism اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
iron master رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
turnery کارخانه تراش ماشین تراش
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
sawmill کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
sawmills کارخانه اره کشی ماشین اره کشی
plumbery سرب کاری کارخانه سرب کاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com