Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
Other Matches
valued policy
بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
c i f
قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
pillotage
وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
toll thorough
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
direct materials costs
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
docl pass
گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
groundage
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
transit duty
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
withholding taxes
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
salvages
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
hackney job
کارمزدی
differential cost analysis
تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
augmenter
مقداری که به دیگری اضافه میشود
contingencies
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
backlog
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
business expenses
هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
dopant
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
gap
عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
gaps
عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
open policy
بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
retrofit
وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
zero stage
طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
premiums
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
addressing
. که بعد به آن اضافه میشود تا آدرس مورد نظر بدست آید
augend
عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید
binder
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binders
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
core binder
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
capital outlays
هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
primage
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
biocidal action
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
value added
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
contingency option program
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
math
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
maths
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد
whitcomb body
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
average clause
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
fills
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill
حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
self insurance
بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
continuation clause
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
exclusion clause
مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
graphics
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
accomodation line
قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
aerating agent
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
overtime
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
stacked
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
accelerators
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
modes
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
reassurances
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
reassurance
بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policy
بیمه نامه ورقه بیمه
policies
بیمه نامه ورقه بیمه
cards
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
c & f
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
probabilistic
احتمالی
probable
احتمالی
contingencies
احتمالی
conceivably
<adv.>
احتمالی
contingently
<adv.>
احتمالی
possibly
<adv.>
احتمالی
even tual
احتمالی
as may be the case
<adv.>
احتمالی
contingency
احتمالی
eventual
احتمالی
risking
خطر احتمالی
prospects
مشتری احتمالی
contingency plan
طرح احتمالی
contingent liabilities
بدهیهای احتمالی
ramifications
تبعات احتمالی
contingent liability
بدهی احتمالی
risked
خطر احتمالی
risks
خطر احتمالی
prospect
مشتری احتمالی
prospected
مشتری احتمالی
risk
خطر احتمالی
prospecting
مشتری احتمالی
contingent profit
منفعت احتمالی
presumptive
فرضی احتمالی
gambling
خطر احتمالی
probabilism
احتمالی نگری
acatalepsy
فلسفهء احتمالی
adventures
خطر احتمالی
contender
برنده احتمالی
contenders
برنده احتمالی
probable error
اشتباه احتمالی
probabilistic model
الگوی احتمالی
adventure
خطر احتمالی
probable error
خطای احتمالی
probability limits
حدود احتمالی
probability cost
بهای احتمالی
probabilistic model
مدل احتمالی
PE
خطای احتمالی
aggregate expenditures
هزینههای کل
break up of the a proposed marriage
به هم خوردن ازدواج احتمالی
contingency plan
طرح عملیات احتمالی
likly
باور کردنی احتمالی
probabilism
انتخاب وجه احتمالی
likeliest
باور کردنی احتمالی
vertical probable error
اشتباه احتمالی قائم
radial probability density
چگالی شعاعی احتمالی
likely
باور کردنی احتمالی
likelier
باور کردنی احتمالی
incidental expenses
هزینههای واقعی
joint costs
هزینههای مشترک
competition cost
هزینههای رقابتی
fixed costs
هزینههای سرمایهای
comparative costs
هزینههای نسبی
capital charges
هزینههای سرمایه
capital outlays
هزینههای تاسیساتی
capital expenditures
هزینههای سرمایهای
capital expenditure
هزینههای سرمایهای
financial expenses
هزینههای مالی
building costs
هزینههای ساختمان
implicit costs
هزینههای نامرئی
fixed costs
هزینههای ثابت
implicit costs
هزینههای ضمنی
consumption expenditures
هزینههای مصرفی
increasing cost
هزینههای فزاینده
increasing cost
هزینههای صعودی
anchor dues
هزینههای لنگر
bank charge
هزینههای بانکی
bank charges
هزینههای بانکی
government expenditures
هزینههای دولت
freight charges
هزینههای حمل
transaction costs
هزینههای معاملاتی
deferred charges
هزینههای انتقالی
standard costs
هزینههای نرمال
standard costs
هزینههای استاندارد
on costs
هزینههای غیرمستقیم
operational costs
هزینههای عملیاتی
prime costs
هزینههای اولیه
preliminary expenses
هزینههای ابتدائی
selling costs
هزینههای فروش
dock dues
هزینههای لنگرگاه
overhead costs
هزینههای بالاسری
overhead costs
هزینههای اضافی
overhead costs
هزینههای حاشیهای
overhead costs
هزینههای عمومی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
personal outlays
هزینههای شخصی
pilot charges
هزینههای راهنما
real costs
هزینههای واقعی
storage costs
هزینههای انبارداری
national expenditures
هزینههای ملی
overheads
هزینههای بالاسری
material costs
هزینههای مواد
supplementary costs
هزینههای اضافی
design costs
هزینههای طراحی
supplementary costs
هزینههای مکمل
sunk cost
هزینههای اضافی
spillover costs
هزینههای خارجی
overheads
هزینههای عمومی
as a result of this
<adv.>
از آن بابت
in this respect
<adv.>
از آن بابت
by impl
<adv.>
از آن بابت
in consequence
<adv.>
از آن بابت
therein
از ان بابت
in this manner
<adv.>
از آن بابت
in this wise
<adv.>
از آن بابت
in this vein
<adv.>
از آن بابت
particulars
بابت
for that reason
<adv.>
از آن بابت
insofar
<adv.>
از آن بابت
subsequently
<adv.>
از آن بابت
at that
[at that provocation]
<adv.>
از آن بابت
in this sense
<adv.>
از آن بابت
as a result
<adv.>
از آن بابت
behalf
بابت
thereat
<adv.>
از آن بابت
thereupon
<adv.>
از آن بابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com