Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
English
Persian
white collar
کارمند دفتری
white-collar
کارمند دفتری
Search result with all words
clerk
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks
کارمند دفتری فروشنده مغازه
Other Matches
staffed
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
clerical
دفتری
clerical jobs
مشاغل دفتری
book debts
بدهی دفتری
book value
بهای دفتری
book value
ارزش دفتری
clerical test
ازمون امور دفتری
the desk
کار دفتری یا ادبی یاروحانی
secretariat
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
secretariats
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
office grapevine
سخن چینی
[در دفتری یا شرکتی]
ship's serviceman
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
contango
از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
minnesota clerical aptitude test
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
I am just a pen – pusher .
قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
trial attorney
وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
white collar employee
کارمند
member
کارمند
inquisitionist
کارمند
official
کارمند
employee
کارمند
understaffed
کم کارمند
member of staff
کارمند
jobholder
کارمند
members
کارمند
public officer
[American E]
کارمند دولت
officer
کارمند دولت
office-holder
کارمند دولت
official
کارمند دولت
office-holders
کارمند دولت
civil servant
[British E]
کارمند دولت
contact field technician
کارمند فنی
insider
کارمند داخلی
insiders
کارمند داخلی
clerks
دفتردار کارمند
clerk
دفتردار کارمند
recruits
کارمند تازه
staffers
کارمند اداره
staffer
کارمند اداره
employee
مستخدم زن کارمند
recruiting
کارمند تازه
probationers
کارمند استاژ
personnel selection
کارمند گزینی
recruit
کارمند تازه
incorporator
کارمند اتحادیه
employe
مستخدم زن کارمند
recruited
کارمند تازه
probationer
کارمند استاژ
civil servants
مستخدم یا کارمند دولت
probationers
کارمند تحت ازمایش
probationer
کارمند تحت ازمایش
timekeeper
کارمند ثبت اوقات
timekeepers
کارمند ثبت اوقات
civil servant
مستخدم یا کارمند دولت
officer
مامور کارمند اداری
gasman
کارمند ادارهی گاز
understaffed
دچار کمبود کارمند
rtegistrar
کارمند اداره ثبت
gasmen
کارمند ادارهی گاز
officers
مامور کارمند اداری
town clerk
کارمند شهرداری یافرمانداری
salaried
کارمند حقوق بگیر
current maturity
قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
registrars
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
pool
عده کارمند اماده برای انجام امری
pools
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
عده کارمند اماده برای انجام امری
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
office automation
خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
Boxing Day
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com