English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (5 milliseconds)
English Persian
I am ready to compromise. کارها روبراه است
Other Matches
jobs فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
job فایل حاوی کارها با نام کارها که منتظر پردازش هستند
serviced روبراه ساختن
serviceable روبراه شدنی
service روبراه ساختن
relational کارها
relation کارها
programme of work صورت کارها
programme of work برنامه کارها
draw up کارها را تنظیم کردن
To get things moving. To set the wheels in motion. کارها راراه انداختن
Things are very slack (quiet) at the moment. فعلا" که کارها خوابیده
To spoilt things . To mess thing up . کارها را خراب کردن
all aggairs pivot upon him کارها بدست او می گرد د
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion. کارها را بجریان انداختن
To take things easy(lightly) کارها را آسان گرفتن
artwork کارها و تصاویر گرافیکی
job scheduler زمان بند کارها
Our affairs are shaping well. کارها داردسروصورت می گیرد
pull one's weight <idiom> کارها را تقسیم کردن
To put things straight(right). کارها را درست کردن
To gain full control of the affairs . To have a tight grip on things. کارها را قبضه کردن
hang-up <idiom> تاخیر دربعضی از کارها
dispose ترتیب کارها رامعین کردن
We are past that sort of thing . دیگر این کارها از ماگذشته
pull (something) off <idiom> باانجام رساندن کامل کارها
put the cart before the horse <idiom> انجام کارها بدون نظم
push (someone) around <idiom> اجبار شخص درانجام کارها
She is not concerned with all that . با این کارها کاری ندارم
i. for doing any thing عدم صلاحیت در همه کارها
job اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
to make things hum کارها را دایر کردن یا درجنبش اوردن
jobs اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
set the pace <idiom> برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
batch قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
batches قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
It is an absolute chaos. همه رشته کارها از دست در رفته است
to mend matters کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
priority شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
activities کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activity کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
priorities شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priority سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
dispatching priority شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
priorities سیستمی که کارها را به ترتیب الویت پردازش مرتب کند.
common سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commoners سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
commonest سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
general برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
generals برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد
minor league دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
dry run اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
agendas لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
agenda لیستی از کارها و قرارهای ملاقات یا فعالیتها که باید در یک روز مشخص انجام شوند
pert تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
jobs زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
job زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
piracy کپی از چیز تازه ایجاد شده یا کپی کردن کارها
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
cellar محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
batch 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batches 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com