Total search result: 202 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
serial |
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی |
serials |
کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی |
|
|
Other Matches |
|
serials |
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند |
serial |
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند |
limited distance modem |
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده |
graph |
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد |
graphs |
وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد |
demand |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demands |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demanded |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
electrostatic |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
operation |
کارکردن با یک وسیله |
sequential |
مرتب شده به صورت ترتیبی |
synchronous |
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است |
reliability |
توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا |
addressing |
روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و... |
random access |
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند |
sequential data set |
مجموعه ترتیبی داده |
ordinal data |
داده ترتیبی یا وصفی |
sequential data structure |
ساختار ترتیبی داده |
reliability |
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا] |
failure safety |
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا] |
incremental computer |
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود |
printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
scatter load |
بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف |
basic |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
basics |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
asynchronous |
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند |
loads |
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه |
load |
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه |
packet |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
packets |
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت |
numeric |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
daisy chain |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
digital |
آنچه داده یاکمیتهای فیزیکی را به صورت داده بیان میکند |
degradation |
اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت |
charges |
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود |
function key |
یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود |
charge |
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود |
data aggregate |
مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد |
serial |
حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد |
serials |
حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد |
technical |
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
handshakes |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
handshake |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
handshaking |
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است . |
to work with a will |
بامیل کارکردن با شوق وذوق کارکردن |
sam |
Access Sequential روشی برای ذخیره و بازیابی داده روی یک فایل دیسک روش دستیابی ترتیبی ethod |
cycles |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycle |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycled |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
pads |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
pad |
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت |
dangerous goods by road agreement |
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است |
edp |
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی |
sequential |
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند |
rom |
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند |
MIDI sequencer |
داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند |
ground effect |
وسیله پرواز به صورت هواناو |
auxiliary |
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل |
auxiliaries |
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل |
hierarchy |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
hierarchies |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
cascade connection |
تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند |
pitch |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
line printers |
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است |
line printer |
وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است |
pitches |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
automated data processing |
پردازش داده به صورت خودکار |
switches |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
docket |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
switch |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
switched |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
docketing |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
docketed |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
dockets |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
dte |
وسیله ترمینال داده |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
isam |
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod |
packs |
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی |
map |
بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه |
maps |
بازیابی داده و نمایش آن به صورت نقشه |
matrixes |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
matrix |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
pack |
ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی |
diddling |
تحریف کردن به وسیله داده |
diddled |
تحریف کردن به وسیله داده |
programming |
نوشتن داده در وسیله PROM |
diddles |
تحریف کردن به وسیله داده |
diddle |
تحریف کردن به وسیله داده |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
floating |
عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود |
modes |
روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان |
parallelled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
digitally |
حجم نمایش داده شده به صورت دیجیتال |
real time |
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد |
paralleling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
mode |
روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان |
paralleled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
analogues |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
electronic |
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی |
analogue |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
transmission |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
transmissions |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
bar codes |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
parallelling |
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی |
paralleling |
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی |
paralleled |
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی . |
blows |
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده |
bar graphics |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
parallelled |
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی . |
bar code |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
optical |
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند |
parallelled |
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی |
blow |
برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده |
paralleling |
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی . |
parallels |
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی . |
paralleled |
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی |
parallels |
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی |
parallelling |
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی . |
parallel |
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی |
parallel |
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی . |
data link |
تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد |
packet switching |
ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای |
gathered |
نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده |
gather |
نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده |
ARQ |
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند |
companding |
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند |
inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
verifier |
وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی |
aliases |
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود |
alias |
وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود |
accepting |
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده |
accept |
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده |
accepts |
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده |
routinely |
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند |
rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
arrays |
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند |
rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
mercury delay line |
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه |
routines |
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند |
on-screen |
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی |
routine |
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند |
array |
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند |
rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
on screen |
که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی |
transformational rules |
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند |
Kbps |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند |
primary |
کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد |
clearer |
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
kilo |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند |
kilos |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند |
clearest |
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
clear |
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
blasts |
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM |
blast |
ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM |
communication |
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده |
clears |
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است |
paging |
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند |
formed |
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند |
sequences |
بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد |
file |
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است |
forms |
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند |
charts |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
sequence |
بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد |
hertz |
واحد فرکانس SI که به صورت تعداد سیکل ها در ثانیه نشان داده می شوند |
filed |
به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است |
chart |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
charted |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
form |
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند |
charting |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
conceptual model |
شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن |
interface |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
visualization |
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد |
bar graph |
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود |
columnar |
گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند |
store |
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد |
storing |
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد |
interfaces |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
lightest |
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد. |
light |
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد. |
lighted |
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد. |
compressor |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
reads |
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست |
fosdic |
وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم |
X Y |
وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده |
compressors |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
communication |
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند |