English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
mental function کارکرد ذهنی
Other Matches
emergency operation کارکرد
functioned کارکرد
functioning [manner of functioning] کارکرد
functions کارکرد
way of functioning کارکرد
mode of operation [Technology] کارکرد
manner of functioning کارکرد
functional principle [Technology] کارکرد
workings {pl} کارکرد
mechanics {pl} کارکرد
functionality کارکرد
function کارکرد
earning کارکرد
operation کارکرد
running کارکرد
ego function کارکرد خود
open shot با کارکرد ازاد
open shop با کارکرد ازاد
motor function کارکرد حرکتی
mand function کارکرد خواستاری
empty running کارکرد بی اثر
anergasia زوال کارکرد
empty running کارکرد خالی
optimal performance کارکرد بهینه
secondary function کارکرد ثانوی
returns عملکرد کارکرد
returning عملکرد کارکرد
returned عملکرد کارکرد
return عملکرد کارکرد
functionalism کارکرد گرایی
adaptive functioning کارکرد انطباقی
output کارکرد فرفیت
outputs کارکرد فرفیت
tact function کارکرد نامیدن
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
localization of function موضع یابی کارکرد
operating ratio نسبت کارکرد موتور یا ناو
tut work کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
intellectual ذهنی
subjective ذهنی
heuristic ذهنی
psychic ذهنی
psychical ذهنی
intellectuals ذهنی
mental ذهنی
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
subjective utility سودمندی ذهنی
mentally handicapped معلول ذهنی
subjective equality برابری ذهنی
subjectivism ذهنی گرایی
stupidness کند ذهنی
subjective reality واقعیت ذهنی
psychgenetic موجدمحرکات ذهنی
stupdity کند ذهنی
psychological make up نمود ذهنی
mental growth رشد ذهنی
perceptual handicap ناتوانی ذهنی
rehearsals مرور ذهنی
psychogenic موجدمحرکات ذهنی
to imprint on the mind ذهنی کردن
image تصویر ذهنی
images تصویر ذهنی
rehearsal مرور ذهنی
intellectual ذهنی روشنفکر
intellectuals ذهنی روشنفکر
imagery تصویرسازی ذهنی
mentalities قوه ذهنی
mentality قوه ذهنی
intrinsic طبیعی ذهنی
subjective value ارزش ذهنی
unintelligence کند ذهنی
to stamp on the memory ذهنی کردن
imaginary <adj.> ذهنی باف
imbecility کند ذهنی
mental image تصویر ذهنی
mental faculty قوه ذهنی
mental faculties قوی ذهنی
faculty قوه ذهنی
mental discipline پرورش ذهنی
mental development رشد ذهنی
heuristic learning یادگیری ذهنی
faculties قوه ذهنی
mental analysis تحلیل ذهنی
mental ability توانایی ذهنی
mental maturity بلوغ ذهنی
bradyphrenia کندکاری ذهنی
mental process فرایند ذهنی
mental structure ساخت ذهنی
mental set امایه ذهنی
mental confusion گم گشتگی ذهنی
defecting آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
faculties نیروی ذهنی دانشکده
oligophrenia عقب ماندگی ذهنی
mental subnormality عقب ماندگی ذهنی
aniconia فقدان تصویر ذهنی
hypophrenia عقب ماندگی ذهنی
faculty psychology روانشناسی قوای ذهنی
subjective scoring نمره گذاری ذهنی
brain worker کارگر ذهنی روشنفکر
stupors کند ذهنی گیجی
presence of mind حاضر ذهنی هوشیاری
verbal image تصویر ذهنی کلامی
stupor کند ذهنی گیجی
eidetic imagery تصویر ذهنی روشن
psychologt دانش قواوکارهای ذهنی
connotation توارد ذهنی معنی
connotations توارد ذهنی معنی
mental deficiency عقب ماندگی ذهنی
subjective psychology روانشناسی ذهنی گرا
phantasm روح تصویر ذهنی
mental retardation عقب ماندگی ذهنی
stupidity کند ذهنی بی علاقگی
mental retardation عقب مانده ذهنی
noetic ذهنی قیاس منطقی
subjectively بطور ذهنی یا باطنی
mentally subnormal عقب مانده ذهنی
stupidities کند ذهنی بی علاقگی
mentally retarded عقب مانده ذهنی
mentally deficient عقب مانده ذهنی
faculty نیروی ذهنی دانشکده
psychics دانش قوا وکارهای ذهنی
borderline mental retardation عقب ماندگی ذهنی مرزی
secondary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی ثانوی
primary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی نخستین
california tests of mental maturity ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
low grade defective عقب مانده ذهنی تراز پایین
trainable mentally retarded عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
columbia mental maturity scale مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
educable mentally retarded عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
psychogenesis ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
Nomatic rugs قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
geometric design طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com