Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English
Persian
tact function
کارکرد نامیدن
Other Matches
styling
نامیدن
entitle
نامیدن
entitles
نامیدن
entitling
نامیدن
to call
نامیدن
style
نامیدن
styles
نامیدن
nominate
نامیدن
nominates
نامیدن
names
نامیدن
nominating
نامیدن
name
نامیدن
denominate
نامیدن
styled
نامیدن
termed
نامیدن لفظ
terming
نامیدن لفظ
term
نامیدن لفظ
misnam
غلط نامیدن
miscall
غلط نامیدن
roll call
نامیدن افراد
name
نامیدن نام بردن
names
نامیدن نام بردن
paranomia
اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
emergency operation
کارکرد
functionality
کارکرد
mechanics
{pl}
کارکرد
mode of operation
[Technology]
کارکرد
workings
{pl}
کارکرد
way of functioning
کارکرد
functioning
[manner of functioning]
کارکرد
functional principle
[Technology]
کارکرد
manner of functioning
کارکرد
function
کارکرد
running
کارکرد
earning
کارکرد
functioned
کارکرد
functions
کارکرد
operation
کارکرد
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
functionalism
کارکرد گرایی
returns
عملکرد کارکرد
secondary function
کارکرد ثانوی
empty running
کارکرد خالی
empty running
کارکرد بی اثر
return
عملکرد کارکرد
ego function
کارکرد خود
anergasia
زوال کارکرد
adaptive functioning
کارکرد انطباقی
outputs
کارکرد فرفیت
output
کارکرد فرفیت
returned
عملکرد کارکرد
optimal performance
کارکرد بهینه
mand function
کارکرد خواستاری
returning
عملکرد کارکرد
mental function
کارکرد ذهنی
motor function
کارکرد حرکتی
open shop
با کارکرد ازاد
open shot
با کارکرد ازاد
diaschisis
کارکرد پریشی جانبی
localization of function
موضع یابی کارکرد
operating ratio
نسبت کارکرد موتور یا ناو
duplex operation
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
tut work
کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
admin
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
defects
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
functional distribution of income
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com