English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
private employees کارکنان خصوصی
Other Matches
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
employees کارکنان
staffed کارکنان
staff کارکنان
staffs کارکنان
personnel کارکنان
crew کارکنان هواپیماوامثال ان
staff کارمندان کارکنان
staff 1- ستاد 2- کارکنان
crew کارکنان کشتی
staffed کارمندان کارکنان
staffed 1- ستاد 2- کارکنان
crewed کارکنان هواپیماوامثال ان
staffs کارمندان کارکنان
crewing کارکنان هواپیماوامثال ان
employees empowerment توانمندسازی کارکنان
crews کارکنان هواپیماوامثال ان
crews کارکنان کشتی
personnel training اموزش کارکنان
crewing کارکنان کشتی
ground crew کارکنان هواپیما
furnace crew کارکنان کوره
staffs 1- ستاد 2- کارکنان
hotel staff کارکنان هتل
crewed کارکنان کشتی
establishment موسسه دسته کارکنان
coxswain پیشکار کارکنان کشتی
paraprofessional staff کارکنان غیر تخصصی
labour policy سیاست استخدام کارکنان
establishments موسسه دسته کارکنان
editorial board هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
personnel کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
slop chest صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
The regulations prescribe that all employees must undergo a medical examination. آیین نامه تجویز می کند که همه کارکنان باید آزمایش پزشکی بدهند.
privates خصوصی
subrosa خصوصی
jackes خصوصی
private خصوصی
private line خط خصوصی
necessary house خصوصی
personal خصوصی
off the record <idiom> خصوصی
informal خصوصی
private debt بدهی خصوصی
praivate ownership مالکیت خصوصی
private institutions موسسات خصوصی
private finance مالیه خصوصی
private law حقوق خصوصی
private benefits منافع خصوصی
private borrowing استقراض خصوصی
private cost هزینه خصوصی
private enterprises موسسات خصوصی
passkey کلید خصوصی
paticular خصوصی بابت
private deed سند خصوصی
private company شرکت خصوصی
private consumption مصرف خصوصی
private corporation شرکت خصوصی
private agreement قرارداد خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
private property مالکیت خصوصی
privatises خصوصی کردن
privatization خصوصی کردن
privatize خصوصی کردن
privatized خصوصی کردن
privatizes خصوصی کردن
privatizing خصوصی کردن
private اختصاصی خصوصی
very own <adj.> خصوصی [شخصی]
apsidiole نیایشگاه خصوصی
camarin نیایشگاه خصوصی
private lessons تدریس خصوصی
extra tuition تدریس خصوصی
private tuition تدریس خصوصی
privatised خصوصی کردن
private eyes کارآگاه خصوصی
private property دارائیهای خصوصی
private saving پس انداز خصوصی
private talk صحبت خصوصی
private treaty معامله خصوصی
privately leased line خط اجارهای خصوصی
proprietary company شرکت خصوصی
quasi private شبه خصوصی
quasi private نیمه خصوصی
relator مدعی خصوصی
relator شاکی خصوصی
semiprivate نیمه خصوصی
special relativity نسبیت خصوصی
Citizens' Band باند خصوصی
privatising خصوصی کردن
pillow talk حرفهای خصوصی
private eye کارآگاه خصوصی
private tutoring [American E] تدریس خصوصی
private detective کاراگاه خصوصی
private detectives کاراگاه خصوصی
private investigator کاراگاه خصوصی
privy خصوصی محرمانه
subjective فاعلی خصوصی
privates اختصاصی خصوصی
closets گنجه خصوصی
closeting گنجه خصوصی
private school اموزشگاه خصوصی
party line خط خصوصی تلفن
privately بطور خصوصی
private enterprise شرکت خصوصی
private sector بخش خصوصی
private enterprise عمل خصوصی
party lines خط خصوصی تلفن
closeted گنجه خصوصی
casket نامه خصوصی
caskets نامه خصوصی
tutor معلم خصوصی
personal منقول خصوصی
tutored معلم خصوصی
private schools اموزشگاه خصوصی
tutors معلم خصوصی
backstage محرمانه خصوصی
closet گنجه خصوصی
off-the-record محرمانه و خصوصی
off the record محرمانه و خصوصی
in petto بطور خصوصی
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
tutorials درس خصوصی دادن به
pbx تبادل انشعاب خصوصی
jurist متخصص حقوق خصوصی
tutor درس خصوصی دادن به
backsides عقب هر چیزی خصوصی
tutorial درس خصوصی دادن به
backside عقب هر چیزی خصوصی
tutored درس خصوصی دادن به
tutors درس خصوصی دادن به
private rate of return نرخ بازده خصوصی
private rate of discount نرخ تنزیل خصوصی
private broadcasting پخش برنامه خصوصی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
curtain lecture صحبتهای خصوصی زن وشوهر
to give private lessons درس خصوصی دادن
to be privately insured بیمه خصوصی داشتن
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
behind the stage <adj.> <adv.> خصوصی [اصطلاح مجازی]
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
jurists متخصص حقوق خصوصی
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
objectives علمی و بدون نظر خصوصی
objective علمی و بدون نظر خصوصی
To have selfish motives . to have an axe to grind. غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
marginal net private product محصول خصوصی نهائی خالص
palor اطاق برای گفتگو خصوصی
private international law حقوق بین الملل خصوصی
with average شامل خسارات خصوصی وجزئی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
offstage خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
committees هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground <idiom> علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
to tutor somebody in English به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
privilege cab درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
table talk صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
behind the scenes در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
qui tam action دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
pabx Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
eminent domain قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
led یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedication اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
ISP شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com