Dictiornary-Farsi | کار پیوسته اسمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
continuous rating	کار پیوسته اسمی


Other Matches

away	پیوسته بطور پیوسته
substantival	اسمی
rated	اسمی
nominal	اسمی
trinomial	سه اسمی
denominative	اسمی
nounal	اسمی
onomastic	اسمی
smee battery	پیل اسمی
nominal value	مقدار اسمی
nominal value	قیمت اسمی
nominal value	بهای اسمی
at par	به قیمت اسمی
nominal voltage	ولتاژ اسمی
nominal wage	مزد اسمی
par value	ارزش اسمی
rated candlepower	شمع اسمی
rated current	جریان اسمی
rated duty	کار اسمی
rated quantity	مقدار اسمی
rated voltage	ولتاژ اسمی
ostensible	شریک اسمی
ratings	رژیم اسمی
rating	رژیم اسمی
at par	بقیمت اسمی
nominal rating	کار اسمی
nominal partner	شریک اسمی
nominal load	بار اسمی
face value	بهای اسمی
nominal income	درامد اسمی
nominal diameter	قطر اسمی
nominal data	داده اسمی
nominal cost	هزینه اسمی
nominal capital	سرمایه اسمی
face value	ارزش اسمی
nominal pitch	گام اسمی
nominal price	قیمت اسمی
call price	ارزش اسمی
nominal value	ارزش اسمی
nominal size	اندازه اسمی
nominal scale	مقیاس اسمی
nominal price	بهای اسمی
it answers to its name	اسمی است بامسمی
at par	قیمت اسمی سند
full load	بار خارجی اسمی
intermittent rating	کار اسمی متناوب
nominal value	قیمت اسمی سهمی
n.h.p.	توان اسمی دستگاه
above par	بالاتر از بهای اسمی
nominal load	بار خارجی اسمی
below par	کمتر از ارزش اسمی
nominal interest rate	نرخ بهره اسمی
below par	کمتر از بهای اسمی
gerund	اسمی که از اضافه کردن
gerunds	اسمی که از اضافه کردن
voltage rating of a condenser	ولتاژ اسمی خازن
nominal horsepower	توان اسب اسمی دستگاه
asthmatics	دچار تنگی نفس اسمی
asthmatic	دچار تنگی نفس اسمی
nominal gross national product	محصول ناخالص ملی اسمی
abjectival use of a noun	استعمال اسمی به طور صفت
nominative indepdent	اسمی که درحالت نداواقع شود
indicated horsepower	توان اسب اسمی دستگاه
at par	بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
bond discount	تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
pentaptote	اسمی که دارای پنج حالت باشد
write down	تنزل دادن بهای اسمی سهام
depreciation of currency	کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount	تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
at par	قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
His name is never mentioned anywhere .	اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
premiums	مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
write down	یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premium	مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
tolerance	بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerances	بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation	یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
nominative appositive	اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
imparisyllabic	دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
callable bond	نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
continual	پیوسته
non-stop	پیوسته
in connexion with	پیوسته به
bursts	پیوسته
conjoint	پیوسته
for ever and aday	پیوسته
legato	پیوسته
coalescent	پیوسته
burst	پیوسته
continous	پیوسته
round-the-clock	پیوسته
continuous	پیوسته
d. in	پیوسته
eternal	پیوسته
cursive	پیوسته
concomitant	پیوسته
for evermore	پیوسته
coadunate	پیوسته
continued	پیوسته
annexed	پیوسته
incessantly	پیوسته
married	پیوسته
perpetually	پیوسته
contiguous	پیوسته
cohesive	به هم پیوسته
ceaselessly	پیوسته
never ceasing	پیوسته
on end	پیوسته
allied	پیوسته
incessant	پیوسته
proximate	پیوسته
uninterrupted	پیوسته
ceaseless	پیوسته
unremittingly	پیوسته
syndetic	پیوسته
everywhen	پیوسته
alway	پیوسته
affined	پیوسته
attached	پیوسته
on and on	پیوسته
face value	مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
gamosepalous	پیوسته کاسبرگ
gamophyllous	پیوسته برگ
gamopetalous	پیوسته گلبرگ
full time	پیوسته کار
connected measures	اقدامت پیوسته
collateral measures	اقدامت پیوسته
flow chip	براده پیوسته
incessant drinking	پیوسته گساری
indiscrete	بهم پیوسته
sustained yield	بازده پیوسته
sympetalous	پیوسته گلبرگ
symphsis	عضو پیوسته
to be in a state of f.	پیوسته درتغییربودن
to whittle at	پیوسته بریدن
vicinal	در همسایگی پیوسته
without intermission	پیوسته لاینقطع
without rest	پیوسته لاینقطع
thereunto	بضمیمیه ان پیوسته به ان
nid nod	پیوسته جنباندن
nid nod	پیوسته جنبیدن
linked list	لیست پیوسته
insobriety	شرب پیوسته
inseparate	بهم پیوسته
permanent water level	تراز پیوسته اب
adjoin	پیوسته بودن
conjunct	بهم پیوسته
connecting arrangement	ترتیب پیوسته
continuate	پیوسته بهم
continuous data	دادههای پیوسته
continuous distributions	توزیع پیوسته
continuous duty	کار پیوسته
continuous error	خطای پیوسته
compacts	بهم پیوسته
adjoined	پیوسته بودن
continuous form	ورقه پیوسته
continuous forms	ورقههای پیوسته
compacting	بهم پیوسته
continuous function	تابع پیوسته
contiguous	همجوار پیوسته
diligence	کوشش پیوسته
adjoins	پیوسته بودن
peals	صدای پیوسته
pealing	صدای پیوسته
whittle	پیوسته کم کردن
pealed	صدای پیوسته
peal	صدای پیوسته
collective	بهم پیوسته
haunt	پیوسته امدن به
haunts	پیوسته امدن به
diligency	کوشش پیوسته
accrete	بهم پیوسته
burst mode	حالت پیوسته
burster	فرم پیوسته
compacted	بهم پیوسته
compact	بهم پیوسته
ex post	بوقوع پیوسته
continuous tone	اهنگ پیوسته
continuous tone	ته رنگ پیوسته
continuous traffic line	خط پیوسته امد و شد
continuous variable	متغیر پیوسته
aggregates	بهم پیوسته
aggregate	بهم پیوسته
against	پیوسته مجاور
end to end	سرهم پیوسته
continuous spectrum	طیف پیوسته
continuous paper	کاغذ پیوسته
continuous phase	فاز پیوسته
continuous process	فرایند پیوسته
continuous processing	پردازش پیوسته
continuous scrolling	حرکت پیوسته
forever	جاویدان پیوسته
accretion	رشد پیوسته
uniterrupted	پیوسته غیرمقطوع دایم
steadied	پیوسته ویکنواخت کردن
zigzag	خطوط جناغی پیوسته
zigzagged	خطوط جناغی پیوسته
tractor feed	تغذیه کاغذ پیوسته
steadies	پیوسته ویکنواخت کردن
zigzags	خطوط جناغی پیوسته

continuous rating

کار پیوسته اسمی