Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English
Persian
succory
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Other Matches
succory
کاسنی
endives
کاسنی فرنگی
endive
کاسنی فرنگی
taraxacum
کاسنی زرد
chicory
کاسنی تلخ
chicory
کاسنی دشتی
endives
هندیا کاسنی سالادی
endive
هندیا کاسنی سالادی
tansy
کاسنی بری تلخ مزه
witloof
انواع کاسنی مخصوص سالاد
tansey
کاسنی بری تلخ مزه
brutify
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae
وحشی ذاتا وحشی
hare brained
وحشی
feral
وحشی
ruffians
وحشی
unshapen
وحشی
undaunted
وحشی
ungovernable
وحشی
unshaped
وحشی
ruffian
وحشی
unmannerly
وحشی
savage
وحشی
barbaric
وحشی
ruttish
وحشی
boarish
وحشی
anthropophagus
وحشی
gris
وحشی
sylvatic
وحشی
Gothic
وحشی
savaging
وحشی
savages
وحشی
savaged
وحشی
ferine
وحشی
wild
وحشی
rambunctious
وحشی
barbarous
وحشی
truculent
وحشی
wilds
وحشی
uncivilized
وحشی
ferocious
وحشی
wildest
وحشی
gross
وحشی توده
grossed
وحشی توده
grosser
وحشی توده
grosses
وحشی توده
grossest
وحشی توده
savaged
وحشی شدن
savaged
وحشی کردن
headaches
خشخاش وحشی
headache
خشخاش وحشی
savages
وحشی شدن
savages
وحشی کردن
savaging
وحشی شدن
savaging
وحشی کردن
wildlife
حیوانات وحشی
barbarise
وحشی کردن
feral child
کودک وحشی
uncivil
وحشی بی ادب
onion couch
یکجور جو وحشی
gothicism
وحشی گری
on the same p as the savages
درترازو وحشی ها
mustang
اسب وحشی
manlike
جنس نر وحشی
horsemint
نعناع وحشی
uncivilly
وحشی بی ادب
fellness
وحشی گری
farouche
وحشی صفت
barbarize
وحشی کردن
semi barbarian
نیم وحشی
saracen
کافر وحشی
grossing
وحشی توده
charlock
خردل وحشی
onion grass
یکجور جو وحشی
imbrute
وحشی شدن
savage
وحشی کردن
Wild West
غرب وحشی
bullock
گوساله وحشی
bullocks
گوساله وحشی
brutalises
وحشی شدن
brutalised
وحشی شدن
wildcat
گربه وحشی
wildcats
گربه وحشی
brutalize
وحشی شدن
wild rice
برنج وحشی
brutalized
وحشی شدن
brutalizes
وحشی شدن
wildness
وحشی گری
brutalizing
وحشی شدن
buffalo
گاو وحشی
buffaloes
گاو وحشی
brutalising
وحشی شدن
cheetah
یوزپلنگ وحشی
toadflax
کتان وحشی
cheetahs
یوزپلنگ وحشی
mallard
اردک وحشی
mallards
اردک وحشی
parsnips
هویج وحشی
parsnip
زردک وحشی
wildling
حیوان وحشی
parsnip
هویج وحشی
savage
وحشی شدن
bestiality
وحشی گری
wildfowl
اردک وحشی
parsnips
زردک وحشی
tiger cat
گربه وحشی
the african savages
وحشی های آفریقا
wildfowler
شکارچی غاز وحشی
sheldrake
اردک وحشی دریایی
troglodyte
انسانهای غارنشین وحشی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
ruffianly
گردن کلفت وحشی
perfection of savagery
نهایت وحشی گری
perfection of savagery
کمال وحشی گری
wild parsley
انواع هویج وحشی
brent
یکجورغاز وحشی کوچک
barbarize
بیگانه یا وحشی شدن
barbarise
وحشی گری کردن
feral
حیوان شکاری وحشی
leopards
پلنگ گربه وحشی
barbarians
ادم وحشی یابربری
brutal
حیوان صفت وحشی
mallards
نوعی مرغابی وحشی
mallard
نوعی مرغابی وحشی
leopard
پلنگ گربه وحشی
madcap
ادم بی پروا و وحشی
caprifig
درخت انجیر وحشی
buff
گاو وحشی زردنخودی
ferocity
وحشی گری سبعیت
barbarian
ادم وحشی یابربری
buffs
گاو وحشی زردنخودی
gooseberry bush
درخت انگور وحشی
greylag
غاز وحشی اروپایی
styrax
بوته وحشی جاوی
marijuana
تنباکوی وحشی بیابانی
marihuana
تنباکوی وحشی بیابانی
passenger pigeon
کبوتر وحشی امریکای شمالی
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
brutalising
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing
وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding
گیاه یا میوه خودرو وحشی
brutalised
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises
وحشی یا حیوان صفت کردن
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
masterwort
سنبل ختایی جاوه وحشی
reclaim animal
حیوانات وحشی تربیت شده
catamount
ادم پس کوهی و وحشی صفت
catamountain
ادم پس کوهی و وحشی صفت
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
polecats
موش خرمای وحشی اروپایی
polecat
موش خرمای وحشی اروپایی
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
diana
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
cougar
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
cougars
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
kheda
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
passanger
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
razorback
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
spooned
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
fetishes
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetish
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
heathenize
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com