English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
cigarette paper کاغذ سیگار
Other Matches
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
sheet سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skipped حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skip حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
skips حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
NCR paper کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
flowed درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
cigarettes سیگار
fags سیگار
fag سیگار
stubbed ته سیگار
stumps ته سیگار
stumping ته سیگار
stumped ته سیگار
cigarette سیگار
stump ته سیگار
butted ته سیگار
butt ته سیگار
stubs ته سیگار
butts ته سیگار
stub ته سیگار
stubbing ته سیگار
cigar سیگار
cigars سیگار
toner که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد
feed روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
cigar holder چوب سیگار
manil سیگار مانیلا
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
filter tip فیلتر سیگار
cigar shaped دوسرتیزچون سیگار
a carton of cigarettes یک کارتن سیگار
cigar case قوطی سیگار
filter tips سیگار فیلتردار
filter tips فیلتر سیگار
cigars سیگار برگ
cigar سیگار برگ
filter tip سیگار فیلتردار
snip ادم احمق ته سیگار
snipping ادم احمق ته سیگار
filter tipped سیگار دارای فیلتر
snipped ادم احمق ته سیگار
cheroot نوعی سیگار برگ
filter-tipped سیگار دارای فیلتر
woodbind سیگار برگ ارزان
cheroots نوعی سیگار برگ
woodbine سیگار برگ ارزان
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
smoking car واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking carriage واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. جلوی پدرش سیگار نمی کشد
stogy سیگار برگ باریک وگران قیمت
stogie سیگار برگ باریک وگران قیمت
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
lay off <idiom> بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
to go out خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
He had a cigar between his lips . یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
to quit something cold turkey چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
chart کاغذ
toilet paper کاغذ
paper کاغذ
paper-knives کاغذ بر
charted کاغذ
charting کاغذ
charts کاغذ
papered کاغذ
paper-knife کاغذ بر
papering کاغذ
wastepaper سر کاغذ یا ته کاغذ
papers کاغذ
two part کاغذ
letter head سر کاغذ
leetter writing کاغذ نویسی
carbon paper کاغذ کاربن
paper base laminate کاغذ ضخیم
sticker کاغذ خودچسب
letter paper کاغذ نویسی
lable paper کاغذ برچسب
tracing paper کاغذ رسم
glass paper کاغذ گلاسه
gelatine paper کاغذ ژلاتینی
form feed تغذیه کاغذ
filter paper کاغذ صافی
i wrote letter a letter هی کاغذ نوشتم
kraft paper کاغذ ضخیم
fanfold paper کاغذ تاشو
f.currency پول کاغذ
stickers کاغذ خودچسب
wallpaper کاغذ دیواری
absorbent paper کاغذ خشک کن
wallpapers کاغذ دیواری
graph paper کاغذ شطرنجی
chartaceous شبیه کاغذ
chadless بی خرده کاغذ
graph paper کاغذ میلیمتری
graph paper کاغذ گراف
abrasive paper کاغذ سمباده
Chad خرده کاغذ
aluminium foil کاغذ الومینیوم
hangings کاغذ دیواری
wax paper کاغذ مومی
letters کاغذ ادبیات
blotting paper کاغذ خشک کن
emery paper کاغذ سمباده
emery cloth کاغذ سمباده
copy holder گیره کاغذ
coordinate paper کاغذ مختصاتی
page ورق کاغذ
paged ورق کاغذ
pages ورق کاغذ
paperwork کاغذ بازی
continuous paper کاغذ پیوسته
letter کاغذ ادبیات
abrasive paper کاغذ سنباده
ward دسته کاغذ
carton-pierre خمیر کاغذ
some toiletpaper کاغذ توالت
To indulge in tendentious correwpondence. کاغذ پراکنی
cartridge paper کاغذ مخصوصنقاشی
sandpaper کاغذ سنباده
paperweights وزنهی کاغذ
paperweight وزنهی کاغذ
paper clip گیرهی کاغذ
whatman کاغذ رسم
waxed paper کاغذ مومی
papier mache خمیر کاغذ
paperless office اداره بی کاغذ
paperhanging کاغذ چسبانی
paperboard کاغذ مقوایی
paper weight کاغذ نگهدار
paper stainer کاغذ رنگ کن
paper hangings کاغذ دیواری
paper feer تغذیه کاغذ
oiled paper کاغذ روغنی
oil paper کاغذ مومی
oil paper کاغذ روغنی
note paper کاغذ رقعهای
note paper کاغذ نویسی
milimetre paper کاغذ میلیمتری
mica paper کاغذ میکا
manila paper کاغذ مانیلا
manila paper کاغذ مانیل
papier mache کاغذ مچاله
papillote کاغذ موپیچ
wastepaper کاغذ باطله
wall paper کاغذ دیواری
useless paper کاغذ بیمصرف
two reams of paper دو بند کاغذ
tons of paper خروارها کاغذ
swamped with letters کاغذ پیچ
notepaper کاغذ یادداشت
send a letter کاغذ بدهید
seal up کاغذ گرفتن
scratch paper کاغذ یادداشت
sand paper کاغذ سنباده
roll paper کاغذ لولهای
plain paper کاغذ بی نقش
plain paper کاغذ ساده
pasteboard کاغذ مقوایی
parchment paper کاغذ پوستی
paraffined paper کاغذ پارافینی
letter writer کاغذ نویس
portfolios کیف کاغذ
spilled تیکه کاغذ
spilling تیکه کاغذ
spills تیکه کاغذ
carte blanche کاغذ سفید
litmus paper کاغذ تورنسل
parchment کاغذ پوست
paper ورق کاغذ
papered ورق کاغذ
rice paper کاغذ نازک
rice paper کاغذ برنج
papering ورق کاغذ
papers ورق کاغذ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com