English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (10 milliseconds)
English Persian
producer goods کالاهای تولیدی
Search result with all words
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
Other Matches
consolidation container کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
productive تولیدی
outputs تولیدی
counterproductive ضد تولیدی
progenitive تولیدی
generative تولیدی
output تولیدی
manufactoring plant کارخانه تولیدی
productive capacity فرفیت تولیدی
productive sector بخش تولیدی
productive work کار تولیدی
producer's goods مواد تولیدی
business goods کالای تولیدی
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
generation data set مجموعه دادههای تولیدی
atomistic society واحدهای کوچک تولیدی
producer price index شاخص قیمت تولیدی
government enterprise موسسات تولیدی دولتی
representative firm بنگاه تولیدی نمونه
average cost میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
two input firm بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
margin productivity نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
margin cost مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
goods on consignment کالاهای امانی
goods inwards کالاهای دریافتی
goods receiving کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
labor intensive goods کالاهای کاربر
differentiated products کالاهای متفاوت
differentiated products کالاهای ناهمگن
durable goods کالاهای بادوام
durables کالاهای بادوام
expendable supplies کالاهای مصرفی
fancy goods کالاهای تجملی
soft goods کالاهای بی دوام
hazardous goods کالاهای خطرناک
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
heavy goods کالاهای سنگین
intermediate goods کالاهای واسطهای
producer's goods کالاهای مولد
supporting goods کالاهای حمایتی
prohibited goods کالاهای ممنوعه
public goods کالاهای عمومی
purpose made کالاهای خاص
social good کالاهای اجتماعی
social good کالاهای عمومی
spot goods کالاهای موجود
producer goods کالاهای سرمایهای
nondurable goods کالاهای بی دوام
intermediate goods کالاهای واسطه
investment goods کالاهای سرمایهای
inwards goods کالاهای وارداتی
mixed goods کالاهای مختلط
proprietary goods کالاهای اختصاصی
merit goods کالاهای مطلوب
merit goods کالاهای ایده ال
visibles کالاهای مرئی
substitute goods کالاهای جانشین
imports کالاهای وارداتی
necessities کالاهای ضروری
attractive goods کالاهای جذاب
consumer goods کالاهای مصرفی
available goods کالاهای موجود
consumables کالاهای مصرفی
complementary goods کالاهای مکمل
consumption goods کالاهای مصرفی
luxury goods کالاهای تجملی
capital goods کالاهای سرمایهای
luxury goods کالاهای تشریفاتی
commercial items کالاهای تجارتی
exports کالاهای صادراتی
collective goods کالاهای جمعی
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
secondhand goods کالاهای دست دوم
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
service stock اماد و کالاهای جنگی
intermediate stock کالاهای نیمه تمام
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
stock markets بورس کالاهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
man made goods کالاهای ساخت بشر
prohibited goods کالاهای منع شده
goods receiving کالاهای درحال تحویل
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
goods inwards کالاهای درحال تحویل
finished goods کالاهای ساخته شده
soft goods کالاهای مصرف شدنی
spot goods کالاهای اماده تحویل
stock accounting حساب کالاهای موجود
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
consumer durables کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables کالاهای مصرفی بی دوام
fabrication کالاهای ساخته شده
visibles کالاهای قابل رویت
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
finished goods کالاهای اماده فروش
competitive goods کالاهای مورد رقابت
free list صورت کالاهای بی گمرک
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
goods intake کالاهای درحال تحویل
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
catalogs فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
job lot کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lots کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogued فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloguing فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
general cargo rates نرخهای حمل کالاهای متفرقه
cataloged فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogue فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloging فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
jetsam کالاهای به دریا ریخته شده
ten cent store فروشگاه دارای کالاهای ارزان
silk manufactures of home کالاهای ابریشمی ساخت میهن
catalogues فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
surplus مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade صادرات مجدد کالاهای وارداتی
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
consumer credit اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
excise taxes مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
surpluses مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
cornering the market خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
salvor نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
bonded store انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
stores کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
elasticity of factor substitution کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
flag discrimination مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
Best before: تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
prize of war کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
vendors فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
picking list فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
excise مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com