Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
visibles
کالاهای قابل رویت
Other Matches
payable at sight
قابل پرداخت به محض رویت به رویت
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
sensible
قابل درک قابل رویت
macroscopic
قابل رویت
apparent
قابل رویت
visible
قابل رویت
inenarrable
غیر قابل رویت
visible
نمایان قابل رویت
visibility
قابلیت دید قابل رویت بودن
uncovered
واضح قابل رویت غیر سری
chips
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
chip
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
helical
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشید قابل رویت است شمسی
marketable goods
کالاهای قابل عرضه به بازار
consolidation container
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
sight
رویت
at sight
به رویت
sights
رویت
sights
رویت کردن
sight draft
برات به رویت
sight
رویت کردن
angle of sight
زاویه رویت
draft at sight
برات به رویت
option of inspection
خیار رویت
anchor in sight
لنگر رویت شد
at sight
بمحض رویت
bill pay able at sight
برات رویت
visibility
قابلیت رویت
seeing
بینش رویت
invisibles
معاملات غیرقابل رویت
invisible trade
تجارت غیرقابل رویت
previews
قبلا رویت کردن
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف در رویت
preview
قبلا رویت کردن
the pot calls the kettle black
دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
prevue
قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
Please face me when I'm talking to you.
لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
What brazen cheek ! Ilike your impudence .
بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
parallax
اختلاف رویت با در نظر گرفتن محل دید نافر
heliacal
ستارهای که قبل از طلوع یا افول خورشیدقابل رویت است
discrimination
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
subaqueous ranging
طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
reflected code
سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
goods intake
کالاهای دریافتی
goods in transit
کالاهای عبوری
complementary goods
کالاهای مکمل
labor intensive goods
کالاهای کاربر
social good
کالاهای عمومی
goods inwards
کالاهای دریافتی
merit goods
کالاهای ایده ال
capital goods
کالاهای سرمایهای
attractive goods
کالاهای جذاب
merit goods
کالاهای مطلوب
soft goods
کالاهای بی دوام
collective goods
کالاهای جمعی
public goods
کالاهای عمومی
social good
کالاهای اجتماعی
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
producer's goods
کالاهای مولد
heavy goods
کالاهای سنگین
expendable supplies
کالاهای مصرفی
producer goods
کالاهای سرمایهای
durable goods
کالاهای بادوام
available goods
کالاهای موجود
visibles
کالاهای مرئی
durables
کالاهای بادوام
commercial items
کالاهای تجارتی
producer goods
کالاهای تولیدی
purpose made
کالاهای خاص
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
necessities
کالاهای ضروری
fancy goods
کالاهای تجملی
hazardous goods
کالاهای خطرناک
substitute goods
کالاهای جانشین
mixed goods
کالاهای مختلط
Consumer ( consrmers ) goods .
کالاهای مصرفی
investment goods
کالاهای سرمایهای
supporting goods
کالاهای حمایتی
consumer goods
کالاهای مصرفی
differentiated products
کالاهای ناهمگن
differentiated products
کالاهای متفاوت
exports
کالاهای صادراتی
imports
کالاهای وارداتی
inwards goods
کالاهای وارداتی
consumption goods
کالاهای مصرفی
luxury goods
کالاهای تجملی
intermediate goods
کالاهای واسطهای
consumables
کالاهای مصرفی
spot goods
کالاهای موجود
nondurable goods
کالاهای بی دوام
intermediate goods
کالاهای واسطه
goods receiving
کالاهای دریافتی
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
goods on consignment
کالاهای امانی
semi durable goods
کالاهای نیمه بادوام
semi finished goods
کالاهای نیمه ساخته
nonessential goods
کالاهای غیر اساسی
spot goods
کالاهای اماده تحویل
semi luxury goods
کالاهای نیمه تجملی
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
service stock
اماد و کالاهای جنگی
man made goods
کالاهای ساخت بشر
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
prohibited goods
کالاهای منع شده
finished goods
کالاهای اماده فروش
nondurable consumer goods
کالاهای مصرفی بی دوام
damaged shipments
کالاهای اسیب دیده
finished goods
کالاهای ساخته شده
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
perishable goods
کالاهای فاسد شدنی
stock accounting
حساب کالاهای موجود
consumer durables
کالاهای مصرفی پر دوام
consumer nondurables
کالاهای مصرفی بی دوام
stock market
بورس کالاهای مختلف
principle of exclusion
در مورد کالاهای خصوصی
durable consumption goods
کالاهای مصرفی بادوام
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
consumer durable goods
کالاهای مصرفی بادوام
competitive goods
کالاهای مورد رقابت
fabrication
کالاهای ساخته شده
stock markets
بورس کالاهای مختلف
free list
صورت کالاهای بی گمرک
intermediate stock
کالاهای نیمه تمام
goods intake
کالاهای درحال تحویل
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
secondhand goods
کالاهای دست دوم
farm price supports
حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
surpluses
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
ten cent store
فروشگاه دارای کالاهای ارزان
finished goods stock
موجودی کالاهای تمام شده
surplus
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade
صادرات مجدد کالاهای وارداتی
articlcs of virtu
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
excise taxes
مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
catalogs
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogues
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
catalogued
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
consumer price index
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
silk manufactures of home
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
consumer credit
اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
cataloging
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
cataloged
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lot
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
catalogue
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
job lots
کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
rationed goods
کالاهای جیره بندی شده
index of consumer prices
شاخص قیمت کالاهای مصرفی
delivery note
فهرست کالاهای در حال حمل
cataloguing
فهرست و مشخصات کالاهای یک شرکت
jetsam
کالاهای به دریا ریخته شده
Goods to declare
همراه داشتن کالاهای گمرکی
Nothing to declare
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
intermediate stock
موجودی کالاهای درحال ساخت
general cargo rates
نرخهای حمل کالاهای متفرقه
bonded store
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
cornering the market
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
salvor
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
combination carrier
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
demand factors
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
consumable
اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
packing list
صورت کالاهای بسته بندی شده
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
stores
کالاهای ذخیره شده در انبار انبارها فروشگاهها
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
field stockade
کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
window shop
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
discriminating tariff
شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
pot calling the kettle black
<idiom>
دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه
invisible assets
دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
flag discrimination
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
window shopper
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
prize of war
کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
Best before:
تا این تاریخ مصرف شود :
[برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
trade restrictions
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
just in time
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
sights
بازرسی کردن رویت کردن
sight
بازرسی کردن رویت کردن
customs union
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com